دنبال کننده ها

۱ فروردین ۱۳۹۱


زن سفره غذا را پهن میکند .
بشقاب خالی از خجالت بر سر سفره حاضر نمیشود ....

" بیژن اسدی پور "
-------------

بگمانم امسال شب عید ؛ در بسیاری از خانه های ایرانی بشقاب های خالی از خجالت بر سر سفره حاضر نشده اند ...شما چه فکر میکنید ؟؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با درود خدمت جناب گیله مرد عزیز.
سال نوی ایرانی رو خدمت شما شاد باش میگم و امیدوارم که همیشه سلامت باشید.

مدت ۵-۶ سالی هست که بطور پیوسته مهمان مطالب و سایت شما هستم. آنزمان که بناگاه سایت شما
مورد حمله عمله ها قرار گرفت، برایتان پیغام گذاشتم که نگران نباشید زیرا که از طریق سایت
(آرشیو دات ارگ ) میتوانید مطالب سالهای گذشته را که در آنجا ذخیره گردیده، مجدد بر روی سرور خود قرار دهیدو یا آنزمان که یک عکس از زنان عربی با پوشیه قرار داده بودید، مطرح کردم که این مربوط به تیم فوتبال زنان ایران نیست و بلکه برای یک کشور عربی، ظاهرن عمان میباشد و شما هم بزرگواری کردید و عکس را حذف نمودید.

منظورم این هست که چون به ادبیات نوشتاری شما علاقمندم، یک جورهایی طرفدار سایت شما آنهم بدور از جنجالهای کلیشه ای و روزنامه های زرد روشنفکرانه اما دروغین هستم. در ضمن من خودم هم بیش از ۱۰ سالیست که مقیم کشور دیگری هستم و قبل از مهاجرت خود از ایران، تصمیم گرفتم که با هر گونه گرایش مذهبی و سیاسی برای همیشه خداحافظی کنم و از این بابت بسیار احساس آرامش و راحتی دارم. از جهت خانواده ای که در آن بدنیا آمده و تا اوایل جوانی در آن زندگی کردم، باید بگویم که یک خانواده متوسط کارمندی بوده با تمام قناعت ها و سطح متوسط
آن در زمینه های مادی و امکانات اجتماعی. راستش اکنون با خواندن این پست شما باز بفکر نوشتن افتادم و خواستم فقط در بیان نظرم با شما شرکت داشته باشم.

داستان ما ایرانی ها بسیار پیچیده و خودمانی بگم یک جورهای افراط و تفریطی هست.ایران با آنکه از ذخایر طبیعی زیادی برخوردار بوده و هست، بنا به هر دلیلی جهان سوم هست و این حقیقتی هست که آنرا کتمان نمیتوان کرد. فقر در آن بوده و هست اما باور بفرمایید که این هموطنان ما که شما دیگر حدود ۳۰ سال و من ۱۰ سال از زندگی در بینشان دور بودیم و به همان نسبت طرز زندگی ایشان در کشورمان را کمی فراموش کردیم، با هر شرایطی که داشته باشند اما در سال نوی جاودان پارسیمان و حتی آن عیدهای خنده دار عربی، بریز و بپاش خود را به نسبت جیبشان دارند.
من در گذشته که در ایران زندگی میکردم، با چشم خود میدیدم که چطور خانواده هایی که بین خط فقر و سطح متوسط قرار دارند، برای رفتن به عربستان و سوریه دست و پا میزنند و وقتی که پس از چند سال از ثبت نام دولتی، نامشان در میاد، با چمدان خالی به دیدار تازیان میروند و با دستانی پر از سوغاتی و خرت و پرت به کشورشان بر میگردند.

اینها یقین دارم که همچنان هم با این توصیفی که از گران شدن خدمات رفاهی و شهری میشود و حقیقت هم دارد، اما باز هم تشنه خرج کردن جیبهایشان در راه اسلام با برگزاری جلسات گریه زاری، کشتن گوسفند و شام دادن هستند. آنوقت خنده دار یا گریه دار اینجاست که به کوهی از خرافات عربی اعتقاد دارند و انجام میدهند، اما از سویی دیگر سخن از آزادی به میان میاورند.

رنگی که نشان دین عربیست را به دستانشان بستند و پیرو یک در اصل آخوند و ملا که بجای عبا و عمامه، کت و شلوار میپوشد شدند و خوشحال هستند که این یکی با آن یکی فرق دارد!. سخن بسیار هست و من قصد پر حرفی ندارم، فقط باورکنید که ^^^ امسال هم همانند سالهای دیگر، در تمام محله ها و شهرهای ایران، هر کسی به نسبت پولش، باز هم برای عرب زادگان و مبلغین خرافه، سفره ننه سکینه و فاطی و ختم کتاب عربی و ... خواهد گرفت و بشقابش پر خواهد بود ^^^. این توضیح کوتاه رو هم بدهم که مراسم نوروزی ما بغیر از آن دعای عربی که بهش اضافه کردند،یک معجزه بحساب می آید چرا که هنوز زنده هست و مایه افتخار ما ایرانیان و بر خلاف دین مسیحیت، پایه آن تنها طبیعت و آغاز بهار هست و نه تولد یک انسان.
شاد باشید گیله مرد.

ارسال یک نظر