دنبال کننده ها

۲۶ بهمن ۱۳۸۹


كافر ...!
داشتم يكي از اسناد تاريخى دوره ي صفويه را باز خوانى مى كردم ، نوشته بود : وقتى كه آنتونى شرلى به ايران آمد ، قصدش اين بود كه باب معاملات بازركاني بين ايران و اروپا را بگشايد ، و چون قصدش را با چند تن از دولتمردان و بازرگانان ايراني در ميان نهاد ، او را به حضور شاه بردند .
شاه از او پرسيد به چه قصدى به ايران آمده است ؟
آنتونى شرلي گفت : به قصد معامله و گشايش باب روابط بازرگانى بين ايران و اروپا
شاه از او پرسيد : چه مذهبى دارى ؟
جواب داد : كاتوليك هستم
همينكه شاه فهميد آنتونى شرلى مسيحى است ، فورا دستور داد او را از كاخ شاهى بيرون انداختند . بعدش هم امر فرمود همه ي كاشى ها و آجرهاى محوطه قصر شاهى را كه آنتونى شرلى پايش را روى آ نها گذاشته بود در آوردند و كاشي ها و آجرهاى تازه گذاشتند !!
در مورد پادشاهان صفوى آنقدر مطالب حيرت انگيز توى متون تاريخى هست كه آدميزاد گاهى از خودش مى پرسد چه جانورانى بر ايران حكومت مي كرده اند ..!! يا شايد بهتر است با تاسف بگويم چه جانورانى بر ايران حكومت مى كرده اند و مى كنند !
نوشته اند كه : روزى سربازى به شاه عباس نامه اي نوشت و ضمن شرح فداكارى هاى خود در جنگ هاى متعدد ،از شاه خواست كه دستور بفرمايند حقوق او را چند شاهى اضافه كنند .
شاه سرباز را به حضور خواست و فرمان داد آنقدر شلاقش زدند كه زير شلاق مرد ! بعد دستور داد آ ن آدميزادى را كه نامه ي اين سرباز را نوشته بود به حضورش بياورند و به بهانه ي اينكه خطش بد بوده است دستور داد دست هاي آ ن مرد بيچاره را بريدند !!


۳ نظر:

nashenas گفت...

آقای رجب نژاد عزیز،

من همیشه مطالب شما را میخوانم و لذت می‌برم. هر از چند گاهی‌ قلم از دستتان در میرود و اشتباهاتی (در حد لپی) می‌کنید. مثلا همین جریان برادران شرلی که در عهد شاه عباس صفوی وارد ایران شدند. دوست عزیز همین برادران شرلی مقدمه دهن گاهی‌ (میبخشید که واژه بهتری پیدا نکردم) ایرانی‌‌ها را توسط دو دیوث صفوی اسماعیل و عباس فراهم کردند.

Gilehmard گفت...

دوست نازنین من .
منظور من از نقل این سند تاریخی این نبوده است که اقدامات برادران شرلی را توجیه کنم . بلکه هدف من این بوده است که اوج حماقت و بی خبری و تعصب و فرومایگی انسانی را نشان بدهم که تاج شاهی مملکتی چون ایران را به سر داشته است . همین و بس .
ممنونم از یاد آوری شما و سپاسگزارم از مهر تان
با مهر : گیله مرد

ناشناس گفت...

سلام
بنظرم صفویه بزرگترین خیانت ودوروئی را به ایرانی هاکردنداولاًاین بی وجدان ها از دیوثان سنی مذهب بودندکه درلباس دیوثان شیعی درآمده وبرای گایش این ملت مبادرت به واردکردن ملا از جبل عامل نموده بسیاری آمدند ایران وامرگایش را شروع وعده نیامدند مثل شهیداول وصاحب کتاب مستطای لمعه!!!که درآن چندچیزرانجس میداندومیشمارد که سگ و فلان وکرد،حالا باید ازشهیداول سوال کرد که گیرم سگ نجس است کرد چرا؟از همه مهمتر آخرین دیوث از این سلسله شبها غلام بچه ها را جمع میکرد وشبیکه مست بود نادرقلی فرزند رشیدایران که اتفاقاًاز کردان قوچان است جماعت ملایان جبلی ر آورد پشت اطاقی که شاه غلام بچه های خوشگل و سیمین بدن را دستور داده بود دولا شده ووزیر دربارش کاسه کتیرا به دست گرفته و با فرچه کمی کتیرا در ماتحت بچه ها مالیده و شاه بترتیب نیزه گوشتی خود را درمقعد این میکرده درآورده در کون دیگری میکرد.نادر به ملاها که آب در دهنشان جمع شده بوده وهمگی مامله شان سیخ شده ودر دل لابد خوش به حالت میگفتند ، گفت آیاشایسته است این قرمساق به ایران حکومت کند؟الغرض شستن زمین وغیره چون شرلی راه رفته از دیوسی شاه بوده والا پشت پرده باشرلی عرق جلفای اصفهان هم خورده واحتمالاًچندین بار هم برادران شرلی را زحمت داده وکون مبارکشان راپاره کرده چرا که از همان زمان تا فی الحال دولت فخیمه انگلیس به انتقام پاره شدن کون فرستادگانش دارد از کون این ملت می خورد.والسلام

ارسال یک نظر