یک مرید خر ؛ به از صد توبره زر ....
خداوند همه رفتگان شما را غریق رحمت بفرماید .! ما یک دایی مم رضایی داشتیم که در تمامی عمر درازش هیچوقت پایش را توی هیچ مسجدی نگذاشته بود . اصلا دشمن خونی جماعت اهل منبر بود .
یادم میآید هر وقت ماه رمضان میآمد و اهل محله مان از شکم خودشان و زن و بچه هاشان میزدند و برای آخوند محله مان فطریه جمع میکردند ؛ زهر خندی میزد و میگفت : یک مرید خر ؛ به از صد توبره زر ...
حالا سال هاست که دایی مم رضای مان زیر خاک خفته است و ماهم از بس توی این کالیفرنیای بی صاحب مانده بیل زده ایم و جان کنده ایم ؛ دیگر رمقی برایمان باقی نمانده و کم مانده است دور از جان شما جان مان از ماتحت مان در بیاید !
پریروز ها نشسته بودیم و داشتیم فکر میکردیم که توی این دور و زمانه راحت ترین و بی درد سر ترین راه برای پولدار شدن چیست ؟
دیدیم آقا ! بهترین و کوتاه ترین راه این است که ادعای پیغمبری بکنیم !
اول میخواستیم به سبک و سیاق آیات عظام و علمای اعلام ؛ برای خودمان یک شجره نامه درست حسابی درست کنیم و اسم مان را بگذاریم حسن بن نوروز علی بن علیجان بن خلیل بن کاظم بن یوسف بن زین العابدین بیمار ( چون خودمان ریقوی مردنی هستیم گفتیم لابد نسب مان به امام زین العابدین بیمار میرسد !! ). بعدش دیدیم نه آقا ! توی این دوره و زمانه ؛ دور از جان شما ؛ رویم به دیوار ؛ آنقدر خر فراوان است که اگر شجره نامه هم درست نکنیم و همینطور قضا قورتکی مدعی بشویم که ما از نوادگان امام زین العابدین بیمار هستیم چه بسا که جماعت ایرانی از نیویورک و لس آنجلس و نمیدانم تکزاس و بوستون و هوستون ؛ پای برهنه به پابوس و دست بوس ما بیایند و سبیل مان را چرب بکنند تا دیگر مجبور نباشیم این آخر عمری مثل خر عصاری هی دور خودمان بچرخیم و عاقبت الامر هم نان سواره باشد و ما پیاده ....
توی همین فکر و خیالات بودیم که چشم مان به این عکس مامانی بارگاه کبریایی حضرت آ سید بیژن علیه السلام ؛ از نوادگان حضرت سجاد افتاد و قند توی دل مان آب شد که خدا را صد هزار مرتبه شکر که از شر شجره نامه و پجره نامه خلاص شده ایم و می توانیم ادعای پیغمبری که نه ؛ دستکم ادعای امامت بکنیم .
بنا بر این ؛ از امروز ؛ ما آ سید حسن خان شیخانی ؛ از نوادگان حضرت امام زین العابدین بیمار هستیم و اگر چه هنوز علیه السلام نشده ایم ! اما بقدرتی خدا از همین حالا می توانیم همه مریضان اسلام را شفا بدهیم ؛ همه علیا مخدرات مکرمه ترشیده را به خانه شوهر بفرستیم ؛ همه امت اسلام را از چنگ عبدالله شر خرهای ینگه دنیایی ( منجمله سیتی بانک و منهاتان بانک و بانک آف امریکا ) خلاص کنیم و همه بندگان ببوی حضرت باریتعالی را یکراست روانه بهشت برین بفرماییم !
۱ نظر:
حقير سراپا تقصير بواسطه ي تجارب ارزشمندي كه در ميهن ولايي خويش كسب نموده ام سه پيشنهاد كارساز جهت موفقيت شما ارائه ميدهم
اول اين كه ادعا كنيد كه سيدي نوراني به خواب شما آمده و گفته است: فرزندم دست شيعيانم را بگير
دوم اينكه به مخدره اي حقوق يك ماهه بدهيد كه هر روز به حجره ي شما بيايد و نقش يك شفايافته را ايفا كند
سوم اينكه محاسني به اندازه ي يك انگشت و تسبيحي دانه درشت و چند انگشتر عقيق درشت و رنگارنگ و شال سبزي براي كمر فراهم كنيد. لباستان هم هر جه كهنه تر باشد بهتر است
خدا رو چه ديدي شايد خود بنده هم براي تبرك جستن از وجود متبرك شما و شفا يافتن اين فتق لعنتي دست به دامانتان شدم
و من الله توفيق و عليه التكلان
ارسال یک نظر