دنبال کننده ها

۳۰ آبان ۱۳۸۸

انسان و انسانیت...

سید عطاالله مهاجرانی

استاد محمد رضا حکیمی که واژه حکیم برازنده اوست، جایزه جشنواره فارابی را نپذیرفته و گفته است: دو واژه انسان و انسانیت، اولی در کوچه ها سرگردان است و دومی در کتاب ها...

انسان های سرگردان...بخشی از آن ها خانواده زهرا بنی یعقوب هستند. به رغم این که پدرش پاسدار انقلاب بوده و عمر خود را در جبهه و جهاد گذرانده، تا به حال کسی به او نگفته چرا دخترش را دستگیر کردند، به ساختمان بسیج همدان بردند و چند روز بعد جنازه اش را تحویل دادند.

انسان های سرگردان...خانواده های افرادی هستند که فرزندانشان به نشانه اعتراض به تقلب در انتخابات از خانه بیرون آمدند و مدتی بعد جسد فرزندان را تحویل گرفتند. اول گفتند فرزندان آن ها در زندان مننژیت گرفته اند. بعد خودشان با دستور کهریزک را تعطیل کردند و گفتند: خدمات در کهریزک استاندارد نبوده است.

انسان های سرگردان...خانواده های زندانیانی هستند که مدام میانه راه اوین و دادستانی و دادگاه انقلاب سرگردانند.

انسان های سرگردان...زندانیانی هستند که هر روز به آن ها حرفی می زنند. فردا آزاد می شوی. وثیقه بیاورید. روزها می گذرد و نشانی از آزادی نیست..

انسان های سرگردان...آنانی هستند که گذرنامه هاشان را می گیرند و می گویند دوهفته دیگر بیایید، گدرنامه تان را بگیرید، تا از درس و دانشگاهتان عقب نیفتید. دو هفته، دوماه می شود و نشانی از وعده نیست...

انسان های سرگردان...کارگران کارخانه هایی هستند که مدت هاست حقوق نگرفته اند. دو ماه؛ سه ماه؛ شش ماه...دولت با جهالت تمام حجم نقدینگی را به بالای دویست هزار میلیارد تومان رسانده، از حقوق کارمند و بازنشسته و کارگر محترمانه دزدیده...و صدایی به گوش کسی نمی رسد.

انسان های سرگردان...نمایندگان مجلسند که هیچگاه در این سی سال این قدر بی اعتبار و بی احترام نشده بودند.

انسانیت سرگردان؟ همان سیاهی مرکب بر کاغذ است. کرامت انسان همان سیاهی مرکب در ماده های قانون اساسی است. همان سیاهی مرکب در آیات قرآن مجید است که ارزش جان یک انسان را متناسب با ارزش جان تمام انسان ها می داند.

انسان در کوچه ها سرگردان است و انسانیت در کتاب ها...این روشن ترین سخنی بود که در باره کارنامه استبداد دینی به قلم استاد حکیمی جاری شد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر