یکی از رویدادهای تلخ و غم انگیز میهن ما در قرن ششم هجری که در شعر پارسی بازتاب گسترده ای یافته است حمله ترکان غز به خراسان و در پی آن دستگیری سلطان سنجر سلجوقی و نابودی بخش عظیمی از خراسان بزرگ است.
سلجوقیان که پس از پیروزی بر امپراتوری بیزانس در نبرد ملازگرد و تصرف اناتولی با تسلط سیاسی بر خلافت عباسی رهبری جهان اسلام را بدست گرفته بودند در مصاف با ترکان غز با شکست روبرو شدند و بخش بزرگی از سرزمین های تحت حکومت خود را از دست دادند .
بر سمرقند اگر بگذری ای باد سحر
نامه اهل خراسان به بر خاقان بر
نامه ای مطلع آن رنج تن و آفت جان
نامه ای مقطع آن درد دل و سوز جگر
نامه ای بر رقمش آه عزیزان پیدا
نامه ای در شکنش خون شهیدان مضمر....
خبرت هست که از هر چه در او چیزی بود
در همه ایران امروز نمانده ست اثر؟
خبرت هست کزین زیر و زبر شوم غزان
نیست یک پی ز خراسان که نشد زیر و زبر ؟
بر بزرگان زمانه شده خردان سالار
بر کریمان جهان گشته لئیمان مهتر
بر در دونان، احرار حزین و حیران
در کف رندان ، ابرار اسیر و مضطر...
شاد الا به در مرگ نبینی مردم
بکر جز در شکم مام نیابی دختر ....
کشته فرزند گرامی را گر ناگاهان
بیند ، از بیم خروشید نیارد مادر
خلق را زین غم فریاد رس ای شاه نژاد
ملک را زین ستم آزاد کن ای پاک سیر .....
اکنون پس از گذشت قرن ها ، گویی این دادنامه انوری ابیوردی ، دادنامه و فریاد استغاثه امروزین ملت ماست که :
کشته فرزند گرامی را گر ناگاهان
بیند ، از بیم خروشید نیارد مادر