میگویند : بسیار سفر باید تا پخته شود خامی .
نمیدانم چه حکمتی در کار است ما هر چه سفر میکنیم خام تر و ناپخته تر میشویم . بیشتر سرمان کلاه میرود و بیشتر دروغ و دبنگ این و آن را باور میکنیم .
آمده ایم نوادا. اینجا از طبقه هیجدهم هتل مان به کوهها و آسمانخراش ها نگاه میکنم و میگویم : چه توانایی هایی دارد این انسان ؛ چه تواناییهایی که میتواند در دل کویری خشک ، شهری چنین زیبا و شگفت انگیز بسازد .
باز میگویم : کاشکی انسان این توانی هایش را برای ویران کردن و تباهی این خاک و این آب و این دریا و این آفتاب بکار نمیگرفت . کاش .