دنبال کننده ها
۶ تیر ۱۴۰۳
والاحضرت ها
میگوید : کرونا گرفته بودم . کم مانده بود به رحمت خدا بروم ! دوسه هفته ای بین مرگ و زندگی کله معلق میزدم. چنان کله پا شده بودم که دیگر نای نفس کشیدن نداشتم .
هفته سوم بیماری ام که کمی حالم بهتر شده بود والاحضرت ها ( پسرانم ) امر فرمودند که : مادر ! حال تان حالا الحمدالله خوب است ، لطفا بپاخیزید و به فکر ناهار ما جوانان گرسنه باشید !
میگویم : خانم جان !شما نباید حرف آن والاحضرت ها را ابدا گوش میکردید. باید می رفتید روی تخت تان دراز می کشیدید میگفتیدمن کلئوپاترا هستم. امر میفرمودید والاحضرت ها بهمراه اعلیحضرت همایونی ( پدرشان ) شام و ناهار تان را بیاورندخدمت تان. آنهم بمدت سه ماه !
See insights and ads
All reactions:
38Zari Zoufonoun, Karim Akhavan and 36 others-
آن قدیم ندیم ها ؛ در دوره آن خدا بیامرز _ یعنی زمانی که همین آ سید علی گدای روضه خوان دو زار میگرفت و بالای منبر سر امام حسین را می برید و...
-
دوازده سال از خاموشی دوست شاعرم - ابوالحسن ملک - گذشته است . با ياد اين طنز پرداز ميهن مان ؛ يکی از سروده هايش را برای تان نقل می کنم . : تص...
-
لوطی پای نقاره می پرسد : آقای گیله مرد ! میشود بفرمایید شما چیکاره هستید ؟ میگوییم: سرنا چی کم بود یکی هم از غوغه آمد ؟برای چه میخواهی ...