ماه گذشته حال مان بهم خورد رفتیم اورژانس . خیال میکردیم قلب مان عیب و علتی پیدا کرده است . چند ساعتی آنجا ماندیم آمدیم خانه .
حالا یک صورتحساب برای مان آمده است به مبلغ هیجده هزار و هشتصد و پنجاه و سه دلار و چهل و چهار سنت !
نمیدانم آن چهل و چهار سنت برای چیست ؟ لابد برای دو فقره اکسیژن اضافه ای است که آنجا استنشاق فرموده بودیم که بقول حضرت سعدی : هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر میآید مفرح ذات !
سعدی علیه الرحمه اگر در ینگه دنیا زندگی میکرد مسلما در سخنان حکیمانه اش تجدید نظر میفرمود زیرا هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است اما ضرورتاً مفرح ذات نیست
دو سه ماه پیش هم کارمان به اورژانس کشیده شده بود . آمبولانس آمد ما را برد بیمارستان . فاصله بیمارستان با خانه ام سه چهار دقیقه است. چند روز بعد برایم صورتحسابی فرستادند به مبلغ دو هزار دویست و نود و شش دلار و چهارده سنت !
گفتیم : پدر آمرزیده ها اگر ما بجای آمبولانس سوار سفینه فضایی آقای ایلان ماسک شده بودیم به پای مان ارزان تر در میآمد !آخر انصاف تان کجاست ؟
خدا را صدهزار مرتبه شکر ما بیمه درمانی داریم و گرنه باید خانه مان را میفروختیم هزینه بیمارستان و آمبولانس را میدادیم تا گیر عبدالله شر خرهای ینگه دنیایی نیفتیم