اشارتی و کنایتی بمناسبت سالگرد آن شقاوت تاریخی
" ۳۹ سال پیش چنین روزهایی در اوایل ۱۷ سالگی و شاگردی پرشور در دبیرستان بودم
آرمانگرایی و انتظار تغییر انقلابی وجودم را فرا گرفته بود و در موج بیکران ملت انقلابی در آرزوی مشارکت در ساختن بهشت روی زمین بودم
امروز در ۵۶ سالگی آرزویم این است: هیچ جوانی در آرزوی ساختن بهشت در زمین نباشد "
آرمانگرایی و انتظار تغییر انقلابی وجودم را فرا گرفته بود و در موج بیکران ملت انقلابی در آرزوی مشارکت در ساختن بهشت روی زمین بودم
امروز در ۵۶ سالگی آرزویم این است: هیچ جوانی در آرزوی ساختن بهشت در زمین نباشد "
از یاد داشت های عبدالله رمضان زاده
---———————-
---———————-
مثل آدم راه بروید !
سال شصت و سه هنوز نامزد بودیم . واسه اینکه تو خیابون دستگیرمون نکنن من دو قدم جلوتر راه میرفتم و اونم پشت سرم میدوید تا گشت کمیته فکر کنه ما زن و شوهریم... سال شصت و چهار که ازدواج کردیم رفتیم کنار دریا و برای اولین بار احساساتی شدیم دست هم رو گرفتیم قدم بزنیم و بلافاصله دستگیرمون کردن... یارو پرسید چه نسبتی با هم دارین، گفتم زن و شوهریم و حلقه ام رو نشونش دادم، یه مکثی کرد و گفت مثل آدم
راه برین... (از خاطرات اون دوران طلایی)
راه برین... (از خاطرات اون دوران طلایی)
از یاد داشت های توکا نیستانی