ما نگاه ...ما آه ...!!
سومین روز سفرمان در لاس و گاس را با نگاه و آه می آغازیم !
به کارینویی میرویم نامش آریا Aria
سری به مرکز تجاری اش میزنیم . بوتیک ها و فروشگاههایش چنان است که هوش از سر آدمی می پراند .
در بوتیک شیک و پیکی جوانی ایستاده است سینی به دست . در سینی اش دو جام شامپانی . همینکه وارد میشوی سینی را جلویت میگیرد . شامپانی را خواهی نخواهی مینوشی . نگاهی به زلم زیمبوهای رنگ وارنگ می اندازی . قیمت ها چنان است که آدمی دچار سکته قلبی میشود . می بینی که اینجا بوتیک از ما بهتران است . سرت را می اندازی پایین و یواشکی به بیرون میخزی . شامپانی در کامت مزه زهر میدهد . از خود می پرسی یعنی آدمیانی هم هستند که میآیند در چنین بوتیک هایی و چنان پولی برای چنین زلم ریمبو هایی خرج میکنند ؟ پاسخ مثبت است
به کارینویی میرویم نامش آریا Aria
سری به مرکز تجاری اش میزنیم . بوتیک ها و فروشگاههایش چنان است که هوش از سر آدمی می پراند .
در بوتیک شیک و پیکی جوانی ایستاده است سینی به دست . در سینی اش دو جام شامپانی . همینکه وارد میشوی سینی را جلویت میگیرد . شامپانی را خواهی نخواهی مینوشی . نگاهی به زلم زیمبوهای رنگ وارنگ می اندازی . قیمت ها چنان است که آدمی دچار سکته قلبی میشود . می بینی که اینجا بوتیک از ما بهتران است . سرت را می اندازی پایین و یواشکی به بیرون میخزی . شامپانی در کامت مزه زهر میدهد . از خود می پرسی یعنی آدمیانی هم هستند که میآیند در چنین بوتیک هایی و چنان پولی برای چنین زلم ریمبو هایی خرج میکنند ؟ پاسخ مثبت است
وارد یک گالری هنری میشویم . یک بانوی عرب با روسری و چاقچور سرگرم خرید یک اثر هنری است . مجسمه ای که شباهت به مجسمه میکل آنژ دارد .
می پرسم : می توانم عکسی از این مجسمه بگیرم ؟
با احترام میگوید : متاسفم ، آی ام ساری !
بیرون میآییم . به بوتیک های دیگر سر میزنیم . خدایا! چه دکورهایی ! چه خلاقیت های باورنکردنی هنرمندانه ای!
می چرخیم به تماشا . دو سه ساعتی می چرخیم . ما نگاه ....ما آه ....
رستورانی است نامش آریا . هیچ به هیچ رستورانی شباهت ندارد . یک معماری شگفت . آفریده یک ذهن خلاق . خدا گونه !
میرویم سراغ فرشتگان . یعنی همان ماشین هایی که هنرمندانه پول هایت را می قاپند . چند صد دلاری میبازیم . و شب خسته و مانده بر میگردیم به نیویورک . به هتل مان . و این هم عکس هایی از گشت و گذار امروزمان .
می پرسم : می توانم عکسی از این مجسمه بگیرم ؟
با احترام میگوید : متاسفم ، آی ام ساری !
بیرون میآییم . به بوتیک های دیگر سر میزنیم . خدایا! چه دکورهایی ! چه خلاقیت های باورنکردنی هنرمندانه ای!
می چرخیم به تماشا . دو سه ساعتی می چرخیم . ما نگاه ....ما آه ....
رستورانی است نامش آریا . هیچ به هیچ رستورانی شباهت ندارد . یک معماری شگفت . آفریده یک ذهن خلاق . خدا گونه !
میرویم سراغ فرشتگان . یعنی همان ماشین هایی که هنرمندانه پول هایت را می قاپند . چند صد دلاری میبازیم . و شب خسته و مانده بر میگردیم به نیویورک . به هتل مان . و این هم عکس هایی از گشت و گذار امروزمان .