برنج هندی و سنگ قبر چینی!
خدا بسر شاهد است این مملکت ما دیگر دارد گلستان میشود! گلستان که چه عرض کنم؟ بهشت برین است آقا! شما کجای دنیا دیده اید که سنگ قبرش هم از چین و ما چین بیاید؟؟
توی دوره آن خدا بیامرز - اعلیزحمت رحمتی - ما یک آقا غضنفری داشتیم که همیشه خدا همینطور راه میرفت و هر چی فحش پاستوریزه توی چنته اش داشت نثار آباء و اجداد استاندار و دالاندار و وزیران و وکیلان میکرد و هیچ ابایی هم نداشت ببرندش دوستاق خانه همایونی و کنده نیمسوز توی ماتحت مبارکش فرو کنند!
این آقا غضنفر یک روز رفته بود رای بدهد . بجای اینکه مثل بچه آدم رایش را توی صندوق بیندازد و برود دنبال کار و زندگی اش؛ جلوی صندوق رای گیری تا زانو خم شده بود و شروع کرده بود به قربان صدقه رفتن. هی خم و راست میشد و میگفت: السلام علیک یا ابا عبدالله! السلام علیک یا حجت بن الحسن العسکری! السلام علیک یا ذریه رسول الله! السلام علیک یا ......
قاپوچی باشی ها یقه اش را گرفتند که : فلان فلان شده !این مسخره بازیها چیست که در آورده ای ؟ مگر اینجا امامزاده است؟؟ این صندوق رای گیری است. برو گورت را گم کن و گرنه میفرستیمت آنجا که عرب نی انداخت ها!!
آقا غضنفر سینه ای صاف کرده بود و گفته بود: امامزاده نیست؟؟ معجزه نمی کند؟؟ عجب؟؟ پس چطور است که ما اسم حسن را توی صندوق می اندازیم حسین در میآید؟؟!! معجزه از این مهم تر؟؟
خدا رحمتش کند این آقا غضنفر ما را. خداوند همه اسیران خاک را با الطاف بیکران و لایزال خودش غریق رحمت بفرماید! اگر آقا غضنفر زنده مانده بود و دیده بود که حالا - در حکومت عدل اسلامی آقایان - نه تنها صندوق ها همچنان معجزه میکنند و بجای "حسین" اسم "مموتی" از صندوق در میآید؛ بلکه به میمنت و مبارکی سنگ قبر وکفن وجانماز امت اسلام هم از چین وارد میشود اگر سکته مغزی نمیکرد؛ دستکم یک سکته ناقص مختصری میکرد و برای مابقی عمرش زمینگیر میشد و دیگر نمی توانست زنده و مرده طاغوتیان و یاقوتیان را بلرزاند!!
راستش؛ ما که اهل سیاست و میاست و اینجور بامبول بازی ها نیستیم و خدا را هزار مرتبه شکر در این عمر کوتاه صد و چند ساله مان! از هیچ نمدی هم کلاهی برای خودمان فراهم نکرده ایم؛ ولی خیلی دلمان میخواهد بدانیم اگر این مش غضنفر ما عمرش را بشما نداده بود و سعادت این را پیدا میکرد که چند صباحی در حکومت عدل اسلامی روی زمین خدا راه برودو با چشمان خودش ببیند که برنج و نخود لوبیا مان از هند؛ گندم مان از ینگه دنیا؛ گوشت مان از استرالیا؛ زردک و اسفناج و اشکنه و شنبلیله مان از ماورای اقیانوس ها؛ پارچه مان از انگلستان؛ کفش و کلاه و نعلین و عبا و عمامه و قبا و لباده مان از ترکیه؛ میخ و سه پایه و طاس و مشربه و آفتابه مان از پاکستان؛ و سنگ قبرمان حتی از چین و ماچین میآید؛ آیا مثل خرس تیر خورده نعره نمی کشید و زنده و مرده هر چه شیخ و ملا و فقیه و سفیه را یکی نمیکرد؟؟
خداوند این آقا غضنفر ما را در آن دنیا با انبیا و اولیا محشور بفرماید. ما که کاردیگری از دست مان ساخته نیست. فعلا دست به نقد این رباعی را به روح پر فتوح مش غضنفرمان تقدیم می کنیم بلکه حضرت باریتعالی خودش بما امت اسلام رحم کند.
این فرقه که امروز به پیش آمده اند
در زیر لوای دین و کیش آمده اند
با سبحه و سجاده و ریش آمده اند
گرگ اند که در لباس میش آمده اند
توی دوره آن خدا بیامرز - اعلیزحمت رحمتی - ما یک آقا غضنفری داشتیم که همیشه خدا همینطور راه میرفت و هر چی فحش پاستوریزه توی چنته اش داشت نثار آباء و اجداد استاندار و دالاندار و وزیران و وکیلان میکرد و هیچ ابایی هم نداشت ببرندش دوستاق خانه همایونی و کنده نیمسوز توی ماتحت مبارکش فرو کنند!
این آقا غضنفر یک روز رفته بود رای بدهد . بجای اینکه مثل بچه آدم رایش را توی صندوق بیندازد و برود دنبال کار و زندگی اش؛ جلوی صندوق رای گیری تا زانو خم شده بود و شروع کرده بود به قربان صدقه رفتن. هی خم و راست میشد و میگفت: السلام علیک یا ابا عبدالله! السلام علیک یا حجت بن الحسن العسکری! السلام علیک یا ذریه رسول الله! السلام علیک یا ......
قاپوچی باشی ها یقه اش را گرفتند که : فلان فلان شده !این مسخره بازیها چیست که در آورده ای ؟ مگر اینجا امامزاده است؟؟ این صندوق رای گیری است. برو گورت را گم کن و گرنه میفرستیمت آنجا که عرب نی انداخت ها!!
آقا غضنفر سینه ای صاف کرده بود و گفته بود: امامزاده نیست؟؟ معجزه نمی کند؟؟ عجب؟؟ پس چطور است که ما اسم حسن را توی صندوق می اندازیم حسین در میآید؟؟!! معجزه از این مهم تر؟؟
خدا رحمتش کند این آقا غضنفر ما را. خداوند همه اسیران خاک را با الطاف بیکران و لایزال خودش غریق رحمت بفرماید! اگر آقا غضنفر زنده مانده بود و دیده بود که حالا - در حکومت عدل اسلامی آقایان - نه تنها صندوق ها همچنان معجزه میکنند و بجای "حسین" اسم "مموتی" از صندوق در میآید؛ بلکه به میمنت و مبارکی سنگ قبر وکفن وجانماز امت اسلام هم از چین وارد میشود اگر سکته مغزی نمیکرد؛ دستکم یک سکته ناقص مختصری میکرد و برای مابقی عمرش زمینگیر میشد و دیگر نمی توانست زنده و مرده طاغوتیان و یاقوتیان را بلرزاند!!
راستش؛ ما که اهل سیاست و میاست و اینجور بامبول بازی ها نیستیم و خدا را هزار مرتبه شکر در این عمر کوتاه صد و چند ساله مان! از هیچ نمدی هم کلاهی برای خودمان فراهم نکرده ایم؛ ولی خیلی دلمان میخواهد بدانیم اگر این مش غضنفر ما عمرش را بشما نداده بود و سعادت این را پیدا میکرد که چند صباحی در حکومت عدل اسلامی روی زمین خدا راه برودو با چشمان خودش ببیند که برنج و نخود لوبیا مان از هند؛ گندم مان از ینگه دنیا؛ گوشت مان از استرالیا؛ زردک و اسفناج و اشکنه و شنبلیله مان از ماورای اقیانوس ها؛ پارچه مان از انگلستان؛ کفش و کلاه و نعلین و عبا و عمامه و قبا و لباده مان از ترکیه؛ میخ و سه پایه و طاس و مشربه و آفتابه مان از پاکستان؛ و سنگ قبرمان حتی از چین و ماچین میآید؛ آیا مثل خرس تیر خورده نعره نمی کشید و زنده و مرده هر چه شیخ و ملا و فقیه و سفیه را یکی نمیکرد؟؟
خداوند این آقا غضنفر ما را در آن دنیا با انبیا و اولیا محشور بفرماید. ما که کاردیگری از دست مان ساخته نیست. فعلا دست به نقد این رباعی را به روح پر فتوح مش غضنفرمان تقدیم می کنیم بلکه حضرت باریتعالی خودش بما امت اسلام رحم کند.
این فرقه که امروز به پیش آمده اند
در زیر لوای دین و کیش آمده اند
با سبحه و سجاده و ریش آمده اند
گرگ اند که در لباس میش آمده اند