دنبال کننده ها

۵ بهمن ۱۳۹۱

نامه دلیرانه غزالی ......

غزالی طوسی از متفکران و فیلسوفان عصر سلجوقی ؛در نامه های دلیرانه ای که به سلطان سنجر نوشته است  تصویری دلخراش از وضعیت معیشتی ایرانیان  آن عصر بدست میدهد که جور و ستم غارتگرانه ترکمانان سلجوقی را بخوبی بیان میکند .
او در نامه ای به سلطان سنجر چنین نوشته است :

" ....مردان طوس پراکنده و سوخته ی ستم بسیار شده اند . امسال بی آبی غله تباه کرد .دار و درخت خشک شد . بر  ایشان رحمت کن . خدای تعالی بر تو رحمت کند . گردن مسلمانان از بار محنت گرسنگی بشکست . چه باشد اگر گردن ستوران تو از طوق زر و سیم نشکند ...."

غزالی طوسی در نامه دیگری به سلطان سنجر می نویسد : 
" ...روستاییان را چیزی نمانده مگر پوستینی و مشتی عیال گرسنه و برهنه . اگر رضا دهد که از پشت ایشان پوستین باز کنند تا زمستان برهنه و با فرزندان در تنوری روند .رضا ندهد که پوست شان بر کنند .اگر از ایشان چیزی خواهند ؛ همگان بگریزند و در میان کوهها هلاک شوند . این پوست باز کردن باشد ..."

_ انگار تاریخ میهن ما را با خون و شقاوت و نامردمی و تباهی نوشته اند . و انگار تا بوده چنین بوده است . پس بی جهت نیست که سعدی میگوید : بنیاد ظلم در جهان اندک بود . هرکس آمد بر آن مزید کرد تا بدین غایت رسید .

۳ بهمن ۱۳۹۱

ای خاک بر سرت آقای گالیله ....


ای خاک بر سرت آقای گالیله ..!!

آقا ! از خدا که پنهان نيست ؛ از شما چه پنهان سالهای سال ما دشمن خونی آقای سعدی بوده ايم !
چه فرمودید ؟؟ : کدام سعدی ؟؟
مگر ما چند تا سعدی داريم قربان تان بروم ؟؟
همان آقای سعدی شيرازی ديگر . همان که ابراز احساسات شان نسبت به عليامخدرات شهره خاص و عام است و ميفرمايند :
به هر چمن که رسيدی گلی بچين و برو !
بپای گل منشين آنقدر که خار شوی .....!
ما سالهای سال دشمن خونی آقای سعدی بوده ايم و اگر چه غزل های ناب عاشقانه ايشان را می خوانده ايم و کلی هم دلی دلی ميکرده ايم ؛ اما معتقد بوده ايم که اين آقای سعدی هم دروغگو بوده است ؛ هم ضد زن بوده است ؛ هم اونکاره بوده است ؛ و هم بيسواد !!
برای دروغگو بودن و ضد زن بودن و اونکاره بودن آقای سعدی ؛ هيچ دليل و مدرکی هم لازم نداشتيم ؛ چرا که همين آقای سعدی - يا به قول بعضی ها سعدی عليه الرحمه ! - در بوستان و گلستانش ؛ بار ها و بار ها مشت مبارک خودشان را باز فرموده اند و گزليک به دست آدم های نق نقويی مثل ما داده اند تا ايشان را کلی بچلانيم و گاه و بيگاه - مثل دلاک های حمام مرحوم منور السلطنه - مشت و مال شان بدهيم !!
اما دشمنی مان با جناب آقای سعدی شيرازی فقط بخاطر اينها نبود . ما اصلا معتقد بوديم که آقای سعدی عليه الرحمه ! يک آدم جفنگ پرت بی سواد عقب مانده ای بوده است که بلا نسبت شما ؛ رويم به ديوار ؛ مغز خر خورده بود که آمده است يک عالمه رطب و يابس را بهم بافته و گلستان و بوستانش را نوشته است .
اصلا معتقد بوديم که اين آقای سعدی ؛ - يا بقول بعضی ها سعدی عليه الرحمه - علاوه بر بيسوادی ؛ ابدا توی باع نبوده است و همينطور از روی شکم سيری فرمايشات باصطلاح عالمانه فرموده است و فی الواقع به قول معروف ؛ بی ادبی نشود ؛ مگس های خايه خر را ميشمرده است !! دليل اصلی ما هم اين شعر معروف ايشان بود که فرموده بودند :

زمين لگد خورد از گاو و خر به علت آن
که ساکن است ! نه مانند آسمان دوار ...!

ما سالهای سال با آقای سعدی -يا بقول بعضی ها سعدی عليه الرحمه - چپ افتاده بوديم که : آقا ! اين چه جور شاعر و نويسنده و آموزگار و مصلح اجتماعی و فيلسوفی بوده است که خيال ميکرده است زمين ساکن است و خورشيد ميچرخد ؟؟
البته مسبوق هستيد که ميان دعوا حلوا خير نمی کنند . ما سالهای سال به آن بنده خدا بد و بيراه می گفتيم و استخوان هايش را توی گور ميلرزانديم که چه ؟ که اين آقا بيسواد بوده است و گردش زمين را باور نداشته است !
اما حالا تازه فهميده ايم که ما خودمان چقدر از مرحله پرت بوده ايم . تازه فهميده ايم که نه تنها ما از مرحله پرت بوده ايم ؛ بلکه اين آقای گاليله خاک بر سر هم که گفته بود ه است زمين می چرخد چقدر عوضی و پرت و بيسواد و دور از جان شما ؛ نفهم و يابو بوده است !!

خداوند همه رفتگان شما را غريق رحمت بفرمايد . خداوند از سر گناهان ما هم بگذرد که سالهای سال پشت سر مرده حرف زده ايم و بيچاره سعدی را نمد مالی کرده ايم .
ما چه ميدانستيم ؟ ما چه ميدانستيم آقا ! ما چه ميدانستيم که اين زمين لا کردار ؛ بنا به فرموده مفتی سابق عربستان سعودی ؛ ساکن است و اعتقاد به چرخش زمين باطل است و هر کس به فرضيه گردش زمين باور داشته باشد کافر است و خونش حلال و زن به خانه اش حرام است ؟؟
ما سالهای سال به سعدی بيچاره نا سزا گفته ايم که چرا گفته است : زمين لگد خورد از گاو و خر به علت آن
که ساکن است ؛ نه مانند آسمان دوار

در اين هفتصد - هشتصد سال گذشته ؛ اگر يک آيت اللهی ؛ حجت الاسلامی ؛ امامی ؛ نيمچه امامی ؛ مفتی اعظمی ؛ يا حتی يک مفتی غير اعظمی ؛ پيدا ميشد و فتوا ميداد که بنا به نص صريح قرآن زمين ساکن است و کروی نيست و نمی چرخد ؛ ما که نمی آمديم بيچاره سعدی را - که انگاری پشت شمس العماره لبلبو گفته است - اينجوری مشت و مال بدهيم . ميآمديم ؟؟ البته که نمی آمديم .
باز حالا خدا را صد هزار مرتبه شکر که نمرديم و زنده مانديم و ديديم که يک آدم دانشمند مسلمان خدا شناس محترمی توی عربستان پيدا شده است و به استناد آيات قرآنی برای ما هزار و يک دليل ميآورد که نه تنها آقای گاليله شکر زيادی خورده است ؛ بلکه اين آقای داروين حرام لقمه گور بگور شده هم که نظريه تکامل انسان را ارائه داده است ؛ يک آدم جفنگ ياوه گوی پرت ماليخوليايی مفتخور بيسوادی بوده است که حالا جايش در اسفل السافلين جهنم است .
حالا برای اينکه بدانيد چرا ما اينطوری به جلز و ولز افتاده ايم ؛ قسمت هايی از متن فتوای مفتی اعظم عربستان - آقای عبدالعزيز بن عبدالله بن باز - را برايتان نقل می کنيم تا شما هم اگر زبانم لال خدای ناکرده معتقد بوده ايد که زمين می چرخد و کروی است ؛ اول برويد زبان تان را گاز بگيريد ؛ دوم اينکه برويد دو ميليون و سيصد و شصت و سه هزار بار آيه الکرسی بخوانيد و استغفار کنيد بلکه خداوند از سر گناهان شما بگذرد و شما را در آن دنيا با امام زين العابدين بيمار و امام خمينی مرحول و ائمه اطهار و آيات عظام و حجج اسلام محشور بفرمايد .
و اما فتوای مفتی اعظم عربستان از اينقرار است :

(اعتقاد به چرخش زمين باطل است و کسی که به اين فرضيه باور داشته باشد کافر است !!برای اينکه اين فرضيه با قرآن کريم و " الجبال اوتادا " و قوله جل و علا " والی الارض کيف سطحت " منافات دارد
تفسير روشن آيه اين است که زمين کروی نيست و نمی چرخد و اين روشن است .اما البته تنها در صورت غضب خداوند می تواند چرخش يا حرکت داشته باشد ......
و خداوند در قرآن فرموده است : ما زمين را با کوهها ميخکوب کرده ايم تا به حرکت در نيايد و آرامش مردم بر هم نخورد
و قد ذکر الله سبحانه ان الشمس و القمر يجريان فی الفلک " يعنی خداوند از حرکت خورشيد و ماه خبر داده است و اگر زمين نيز بر محور خود ميچرخيد خداوند از آن خبر ميداد اما خداوند از حرکت کردن زمين خبری نداده است .....
بسياری از علمای ستاره شناسی گفته اند که زمين می چرخد و خورشيد ثابت است .
اين اقوال ؛ کفر گويی و انکار قرآن و سنت سلف است ....)

بگمانم سنایی غزنوی است که فرموده است :
خلق گویند مغز خر خورده است
آنکه در احمقی تمام بود ....
خیال نمی کنید جناب مفتی اعظم عربستان سعودی مختصری مغز خر تناول فرموده اند ؟؟.

آقای عیالوار.......



این هم شعری از زبان یک آقای عیالوار بدهکار !!


من از آن روز که شوهر شده ام
 از گدا نیز گداتر شده ام
عاقلی بودم و مجنون گشتم
 غنچه ای بودم و پرپر شده ام
بس که رقصانده مرا خانم من
 ناخودآگاه چو عنتر شده ام
هم به بقال گذر مقروضم
 هم بدهکار به مسگرشده ام
ظاهرا" شوهر خانم هستم 
باطنا" کلفت و نوکر شده ام
دور از جان شماشب همه شب
 اشک ریزم که چرا''نر''شده ام
هستی ام درره زن رفته به باد
 ایهاالناس عجب خرشده ام

۳۰ دی ۱۳۹۱

اجرای سمفونی شماره 9 بتهوون توسط ده هزار نفر ژاپنی ...!!

https://www.youtube.com/watch?v=X6s6YKlTpfw


 ده هزار نفر از ژاپنی ها سمفونی بتهوون را اجرا میکنند ...آنوقت ما صد هزار نفرمان میرویم تماشای اعدام برادران و خواهران مان . تازه تخمه و بادام و ساندویچ هم با خودمان میبریم نکند خدای نکرده عیش مان کامل نباشد . با چنین فرهنگی آیا نباید آسید علی گدای روضه خان به اعلیحضرت همایونی رهبر معظم تبدیل بشود ؟؟



۲۹ دی ۱۳۹۱

غلط های زیادی



میگویند: از زیادی نان پای سفره می شود فهمید که ناهار آبگوشت است .
حالا حکایت ماست.
ما میخواستیم به زبان طنز و کنایه و اشاره مختصری سر به سر " اصحاب شمشیر " بگذاریم تا " اصحاب قلم " را اینقدر نچزانند. اما انگار این کامپیوترمان هم به ما ظلم می کند. لاجرم آنچه می خوانید آش شله قلمکاری است که به قول دوستم سیاوش خان توکیو نشین !! توی طبله ی هیچ عطاری نیست .
چه کنیم ؟ دنیای ما دنیایی است که به قول عطار :
هر که را در عقل نقصان اوفتاد
کار او فی الجمله آسان اوفتاد 
******

گاهی اوقات ما هم از نکبت ایام تنگدل می شویم و دل مان می خواهد هر چه را که توی دلمان است- بدون هیچ آدابی و ترتیبی -روی صفحه ی کاغذ بریزیم و دق دلی مان را خالی کنیم. اما خانم جان مان می گوید :آدم عاقل حتی دیوار شکسته را برای روز مبادا نگه میدارد !!و بعد با توپ و تشر میفرماید :
مرد حسابی! مگر مرض داری ؟؟ آخر آدم عاقل مفت و مجانی برای خودش دشمن تراشی می کند ؟؟
اما گیله مردی که ما باشیم تنها هنر مان همین است و بس!یعنی نان خودمان را می خوریم و حلیم حاج عباس را بهم می زنیم !!
شاید هم همه اش تقصیر شیخ اجل سعدی است که با این فرمایشاتش فی الواقع سرود یاد مستانی مثل ما داده است که :
نیک باشی و بدت گوید خلق
به که بد باشی و نیکت دانند....

*****

دوستم مریض شد و کارش به بیمارستان کشید. 
کفش و کلاه کردیم و دسته گلی خریدیم و رفتیم دیدنش .
دیدیم زار و نزارروی تخت افتاده است و مدام ناله می کند که :خدایا ! اگر بمیرم چه بر سر همسر و فرزندانم خواهد آمد !!؟؟ 
و من به یاد آن شعر سنایی غزنوی افتادم که : 

گویی که بعد ما چه کنند و کجا روند ؟
فرزندکان و دختر کان یتیم ما 
خود یاد ناوری که چه کردندو چون شدند
آن مادران و آن پدران قدیم ما .............

******** 

نزدیکی های خانه مان یک کازینوی جدید تمام عیار افتتاح شده است تا خلایق بروند پول های شان را ببازند و با دماغی سوخته و جانی خسته و روانی پریشان به خانه های شان بر گردند.
پریشب ما هم به مصداق " خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو "دست عیال را گرفتیم و رفتیم آنجا . دیدیم خلایق گوش تا گوش نشسته اند و صدای جرینگ جرینگ دلار تا آسمان هفتم هم میرود .
جای تان خالی رفتیم در یکی از رستوران هایش شامی خوردیم و کمی هم به نظاره ی خلایق قمار باز نشستیم و تا آمدیم به خودمان بجنبیم همینطور شوخی شوخی سیصد و خرده ای دلار باختیم و آمدیم خانه !!!
و من به یاد داستان " لیلاج "آن قمار باز معروف افتادم که :
با همه ی استادی و مهارتی که در قمار بازی داشت در اواخر عمر چنان خاکستر نشین شده بود که از شدت فقر و بیچارگی در گلخن حمامی زندگی میکرد. 
میگویند : روزی جوانی برای آموختن فن قمار بازی نزد او رفت 
لیلاج سه قاپ به بام حمام انداخت و گفت :
راست جیک . چپ بک . و میانین انبه است .
مرد به بام شد . چنان یافت .
لیلاج گفت : با همه ی مهارتی که دیدی . خورش مرا خون جگر است .و پوشش خاکستر . اینک اگر خواهی ترا بیاموزم !!

*********

آقا رضا دندانش درد گرفته بود . رفت بیمارستان صد و شصت دلار داد و دندانش را کشید .
گفتم : آقا رضا ! حیف دندانت نبود؟؟ چرا کشیدیش؟؟ میدادی پرش می کردند .
و آقا رضا در آمد که :
کی غم دندان خورد آنکس که نانی نیستش ؟؟!! 
و من به یاد آن شعر دوست شاعرم - م . سپند - افتادم که سی سال پیش وقتی که تازه به امریکا آمده بودم و به مصیبتی بنام دندان درد مبتلا شده بودم خطاب به خود من سروده بود : 

ای همچو من ویلان و سر گردان حسن جان !
دندان چه خواهی چون نداری نان حسن جان؟

پزیدن .....




یکی دو سال دیگر پسرم _ الوین -دکتر خواهد شد .حالا ما صدایش میکنیم آقای دکتر بعد از این !!
این آقای دکتر بعد از این زبان فارسی را شکسته بسته حرف میزند و چون مادرش شیرازی است لاجرم لهجه غلیظ شیرازی دارد . آنهم چه لهجه ای ! انگار همین حالا از ناف دروازه کازرون شیراز به سانفرانسیسکو پرتاب شده است .به پختن هم میگوید پزیدن !!
چند وقت پیش بمن میگفت که : بابا ! خیال میکنی من فارسی نمیدانم ؟
گفتم : چطور مگر ؟
گفت : شما هر چی بزبان فارسی بگویید من میفهمم .
گفتم : هر چی ؟
گفت : آره !
من هم شوخی ام گرفت و بیتی از حافظ را خواندم که : " ما سر خوشان مست دل از دست داده ایم " و از الوین پرسیدم : این یعنی چه ؟
پسرم چند لحظه ای فکر کرد و گفت : بابا ! یعنی اینکه شما چیزی را گم کرده اید !!

۲۶ دی ۱۳۹۱

خداوند ابلهان را دوست نمیدارد ...!!!

شیعیان معتقدند که " امام " مظهر نور محمدی و معصوم است و از غیب و باطن احکام آگاهی دارد .
پیغمبر اسلام خود از پذیرش چنین باوری احتراز داشت و وقتی از او معجزه و غیبگویی میخواستند میگفت : آیا من جز انسان فرستاده خدا  کس دیگری هستم ؟
ابن بابویه در دو کتاب خود " عقاید " و " التوحید " آورده است که امام ششم در باره کسانی که قدرت ماوراء طبیعی برای محمد و علی قائل میشدند میگفت " دشمن خدا دروغ گفت " 
و امام هشتم شیعیان میگفت : ای خداوند ! من بنده و بنده زاده توام . ما را نیرویی نیست برای زیان یا سود رساندن ؛ میراندن و زنده کردن . آنکه مدعی است ما می آفرینیم و روزی میدهیم ؛ از او تبری می جوییم چنانکه مسیح از نصرانیان تبری جست " 

بنا بر این توصیه گیله مردانه ما به شیعیان مرتضی علی و بندگان ببوی حضرت باریتعالی این است که : ای ابلهان ! پول بی زبان تان را در بتکده هایی بنام بقعه و بارگاه و زیارتگاه و حرم مطهر نریزید و بروید خوش باشید که خداوند اگر چه ارحم الراحمین است اما ابلهان را دوست نمیدارد ! 
از ما گفتن بود .

البته طلبه است ....!1

معروف است که مرحوم سید جواد ظهیر الاسلام - داماد مظفر الدین شاه که به تولیت موقوفات سپهسالار بر گزیده شده بود  - در اواسط سلطنت رضا شاه که مقرر شده بود تنها آن روحانیونی لباس روحانیت بپوشند که از طرف مراجع بزرگ تایید شده باشند ؛طوماری نوشت و از چند تن از روحانیون خواست که استشهاد او را امضاء کنند . 
بسیاری از روحانیون این طومار را چشم بسته امضا ء کردند اما یک روحانی دیگر بنام حاج میرزا مسیح طالقانی در جواب چنین نوشت : 
بسم الله الرحمن الرحیم .  سید جواد اگر درس بخواند ؛ البته طلبه است ! والسلام .

۱۳ دی ۱۳۹۱

زیارتگاه شهید !!!

در تاریخ بلخ میخوانیم که : سردار خونخوار عرب - قتیبه بن مسلم باهلی - چندین هزار نفر از ایرانیان را در خراسان و منطقه ماوراء النهر کشتار کرد و در یکی از جنگها بسبب سوگندی که خورده بود آنقدر از ایرانیان کشت که از خون آنها آسیاب گردانید و گندم آرد کرد و نان پخت و خورد و زن ها ودختران ایرانی را در برابر چشمان پدران و مادران شان  به سپاهیان عرب بخشید .....

شادروان علامه قزوینی در جلد اول  " بیست مقاله " با اشاره به این رویداد خونین  با تاسف و اندوه و درد می نویسد :
" آنگاه قبر این شقی ازل و ابد را پس از کشته شدنش " زیارتگاه " قرار داده و همواره  برای تقرب به خدا و بر آوردن حاجات ؛ تربت آن " شهید !!! " را زیارت میکردند .

۹ دی ۱۳۹۱

تقاضا از دوستان

از دوستان عزیزی که به این وبلاگ مراجعه میفرمایند تقاضا میشود برای خواندن نوشته های گیله مرد به فیس بوک مان سرکی بکشند . ممنون از شما
نشانی فیس بوک مان هم چنین است :
hansen sheykhani gilemard