دنبال کننده ها

۴ بهمن ۱۴۰۱

رفیق دیگری رفت
این رفیق روزنامه نگار و موسیقی شناس مان ابوالحسن مختاباد که چند سالی بود در سانفرانسیسکو میزیست در سن پنجاه و سه سالگی در گذشت .
هر روز از این دیار غم آباد میروند
جمعی که هفته ای دگر از یاد می روند
مختاباد زیر و بم های موسیقی را می شناخت و گهگاه که فرصتی فراهم میآمد گپ و‌گفتی چه در باب موسیقی و چه در باب روزگار دوزخی اکنونی اهل هنر میداشتیم و من این شعر مسعود سعد سلمان را برایش خوانده بودم که :
نصیحتی پدرانه کنون ز من بشنو
مگرد گرد هنر هیچ ، کافتی است هنر
آخرین پست فیس بوکی مختاباد آه و افسوسی است در باب مرگ ابوالفضل خطیبی شاهنامه شناس ایرانی و هیچ نمیدانست که خود نیز چند روزی دیگر در چنین سن و سالی به هشت هزار سالگان خواهد پیوست .
شعری را که ابوالحسن مختاباد از فردوسی بزرگوار نقل کرده و میگوید بر سنگ مزار پدرش حک شده است اکنون اینجا برای خود او میگذارم ؛
جهان را چنین است ساز و نهاد
برآرد ز خاک و دهدشان به باد
تو گر دادگر باشی و پاک‌ رای
به آیین بیایی به دیگر سرای
May be an image of 2 people and people sitting
All reactions:
182

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر