دنبال کننده ها

۱۱ شهریور ۱۴۰۱

مبارزه مدنی

با نوه هایم میخواهیم برویم رستوران ناهار بخوریم
می پرسم : کجا برویم؟
نوا جونی میگوید : بابا بزرگ ، برویم رستوران Chick-fil-A
آرشی جونی هم با خوشحالی میگوید : برویم آنجا. برویم آنجا هم ناهار بخوریم هم بازی کنیم
میخواهیم راه بیفتیم که دخترم از راه می‌رسد و میگوید : بابا! حق نداری بچه هایم را به این رستوران ببری ها !
میگویم : چرا دخترم ؟ بچه ها آنجا را دوست دارند . غذایش هم که از این ساندویچ های آدم خفه کن بهتر است
میگوید : آنها مجموعه ای از نژاد پرست های امریکایی هستند. روزهای یکشنبه در سراسر امریکا رستوران هایشان را می بندند تا به کلیسا بروند . مخالف سر سخت سقط جنین هستند . میلیونها دلار خرج میکنند تا از تصویب قانون منع حمل اسلحه جلوگیری کنند . کشته و‌مرده سیاست های ترامپ هستند . دشمن سیاهان و اقلیت های نژادی و گی ها هستند. پشت شان به کلیسا بند است . آنوقت شما میخواهی بچه هایم را ببری توی چنین رستورانی؟
به بچه ها میگویم : میرویم رستورانی دیگر .
دو تایی شان کمی اخم میکنند اما بالاخره رضایت می‌دهند برویم رستورانی دیگر.
توی راه با خودم فکر میکردم این را میگویند مبارزه مدنی .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر