پس از اینکه میرزا جهانگیر خان شیرازی مدیر روزنامه صور اسرافیل در دوره استبداد صغیر بدست دژخیمان محمد علیشاهی اعدام شد ؛ مرحوم علامه دهخدا نیز همچون بسیاری از مبارزان و خرد ورزان ایرانی به تبعید رفت .
او ابتدا به پاریس رفت و مدتی در آنجا ماندگار شد . این مدت از نظر تنگناهای مالی سخت ترین سال های زندگانی دهخدا بود .
دهخدا خاطره ای از این روز ها را برای مرحوم دکتر محمد معین نقل کرده است و چنین میگوید :
" در آن روزها هیچ پولی از ایران بمن نمیرسید . ناچار روزی با یک سوی فرانسوی - که معادل یکشاهی آن روز گار بود - زندگی میکردم .
با این یکشاهی شاه بلوط می خریدم و بجای شام و ناهار میخوردم . یک روز صبح از شدت گرسنگی و ضعف نتوانستم از تختخواب پایین بیایم . در این زمان نامه رسان پست آمد و یک بسته کتاب و یک نامه از ادوارد براون ( خاور شناس انگلیسی ) برای من آورد .
براون کتاب ها را بمناسبت عید نوروز بمن هدیه کرده بود . نامه براون را باز کردم . نوشته بود : من و شما هر دو در راه آزادی می جنگیم . اجازه بدهید مبلغ مختصری لیره برای شما بفرستم .
در جواب نامه براون نوشتم : شما از کجا فهمیدید که من چیزی ندارم ؟ الحمدالله زندگانی من کاملا روبراه است و به هیچوجه به مساعدت مالی احتیاج ندارم ...."
در باره گشاده دستی و نوع پرستی دهخدا باید بگویم که : حق تالیف لغتنامه را هرگز نگرفت و خانه ای را که داشت فروخت و بخشی از از بهای آنرا برای پرداخت دستمزد همکاران و تنظیم کنندگان لغتنامه اختصاص داد .
به سرو گفت چرا میوه ای نمی آری؟
جواب داد که : آزادگان تهیدست اند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر