دنبال کننده ها

۱۹ مهر ۱۳۹۰

اوه.... خدای من !

More options Oct 9, 4:52 am

روزی چهار مرد و یک زن کاتولیک در باری ، مشغول نوشیدن قهوه بودند.

یکی از مردها گفت : من پسری دارم که *کشیش *است. هرجا که میرود مردم او را "*
پدر*" خطاب میکنند.

مرد دوم گفت : من هم پسری دارم که* اسقف* است و وقتی جایی میرود مردم به او
میگویند " *سرورم*"!

مرد سوم گفت " پسر من* کاردینال *است و وقتی وارد جایی میشود مردم او را "*
عالیجناب*" صدا میکنند.

مرد چهارم گفت : پسر من *پاپ *است و وقتی جایی میرود او را "*قدیس بزرگ*" خطاب
میکنند!

زن نگاهی به مردان کرد و گفت : من یک* دختر *دارم. 178 سانت قدش
است ، بسیار خوش هیکل ، دور کمرش 61، دور باسنش 92 سانت ، با موهای بلوند و
چشمهای روشن .

وقتی وارد جایی میشود همه میگویند : "* خدای من !* "


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر