دنبال کننده ها
۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸
حل مشکلات ناموسی جانوران توسط امام محمد باقر ...!!!
محمد بن مسلم گويد: روزى خدمت امام باقر عليه السلام بودم كه يك جفت قمرى آمدند و روى ديوار نشسته طبق مرسوم خود بانگ مى كردند، و امام باقر عليه السلام ساعتى به آنها پاسخ مى گفت، سپس آماده پريدن گشتند، و چون روى ديوار ديگرى پريدند، قمرى نر يكساعت بر قمرى ماده بانگ مى كرد، سپس آماده پريدن شدند، من عرض كردم: قربانت گردم، داستان اين پرندگان چه بود؟ فرمود: اى پسر مسلم هر پرنده و چاپار و جاندارى را كه خدا آفريده است نسبت بما شنواتر و فرمانبردارتر از انسانست، اين قمرى به ماده خود بدگمان شده و او سوگند ياد كرده بود كه نكرده است و گفته بود بداورى محمد بن على راضى هستى؟ پس هر دو بداورى من راضى گشته و من بقمرى نر گفتم: كه نسبت بماده خود ستم كرده ئى او تصديقش كرد. اصول كافى جلد 2 صفحه 375 روايت 4
-
آن قدیم ندیم ها ؛ در دوره آن خدا بیامرز _ یعنی زمانی که همین آ سید علی گدای روضه خوان دو زار میگرفت و بالای منبر سر امام حسین را می برید و...
-
دوازده سال از خاموشی دوست شاعرم - ابوالحسن ملک - گذشته است . با ياد اين طنز پرداز ميهن مان ؛ يکی از سروده هايش را برای تان نقل می کنم . : تص...
-
لوطی پای نقاره می پرسد : آقای گیله مرد ! میشود بفرمایید شما چیکاره هستید ؟ میگوییم: سرنا چی کم بود یکی هم از غوغه آمد ؟برای چه میخواهی ...
۳ نظر:
This is so funny and nice, I like your writings, you remind me of my dad, he used to do this, whenever we had few people on our place back home, he started reading these stories from all religious books and they were so funny, even as a 10 year old girl I could say how rediclous were those stories, yadash be kheyr.
خدای من !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام گیله مرد عزیز. بازهم شرمنده از این تاخیر طولانی . میبینم که قالب سایتتان عوض شده . مطالبتان مثل همیشه خواندنی و دلنشین بودند و من تا جایی که شد مطالب عقب افتاده رو خوندم . برای شما مثل همیشه آرزوی بهترینها رودارم . سبز باشید و آفتابی . شهره از خود باخویش .
ارسال یک نظر