دنبال کننده ها

۲۸ فروردین ۱۴۰۳

من از یادت نمیکاهم

امروز در حیاط خانه‌ام گل میکاشتم.
گل هایی را که با نفس سرد زمستان پژمرده شده بودند از باغچه در میآوردم ‌گل های تازه بر جای شان می نشاندم . هر گلی را که میکاشتم نامی بر آن می نهادم. نام گل های پرپر شده میهن بلا زده مان را :
مهسا. نیکا . نوید . نرگس. سپیده .مهرشاد . محسن.مجید . مهدی.محمد .اکبر …..
آه چه نام هایی. باغچه ای خواهم
ساخت از نام عزیزانی که بر دار شقاوت نامردمانی از تبار پلید « زاغ سار اهرمن چهرگان » آونگ شده و به کام مرگ فرستاده شده اند.
هر روز به مهسا و نیکا و مهر شاد و….. آب میدهم و نام شان را آواز خواهم داد .
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تَلاجَن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم که بر جا دره‌ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه،
من از یادت نمی‌کاهم
تو را من چشم در راهم.
Forget me not.
Forget me not. Symbolize true love and respect.
When you plant a pretty flower it represent a promise that you will always remember them in your thoughts
See insights and ads
All reactions:
Mina Siegel, Siavash Roshandel and 137 others

آبرو ریزی

آلفرد هیچکاک میگفت:
هر چه را که دوست دارم یا غیر قانونی است ، یا چاق کننده است . یا متاهل !
حالا حکایت ماست:
شوری دوست داریم فشارخون مان بالاست
شیرینی دوست داریم قند خون مان سر به آسمان میزند
سومی را نمیگویم میترسم باعث آبرو ریزی بشود !
May be a black-and-white image of 1 person and the Oval Office
See insights and ads
All reactions:
Bahman Azadi, Masoud Momen and 172 others

۲۵ فروردین ۱۴۰۳

کارت بسیج برای امام زین العابدین

میگویم : آقا صد دلار بده میخواهیم برای خانمی که در ایران یک بچه معلول دارد و برای دوا درمانش درمانده است چند صد دلاری بفرستیم
میگوید: شما این خانم را می شناسی؟
میگویم : نه
میگوید : پس از کجا میدانی یک بچه معلول دارد ؟
میگویم: خودش تماس گرفته و عکس بچه معلولش را هم فرستاده است.
می پرسد : یعنی شما هیچگونه آشنایی با ایشان نداری؟
میگویم : نه بابا ! از طریق اینستاگرام تماس گرفته و تقاضای کمک کرده است.
میگوید : از کجا میدانی آن عکسی را که فرستاده عکس یک بنده خدای دیگری نیست؟
میگویم : نمیدانم . مگر مردم از این کارها هم میکنند ؟
می پرسد : چند سال است ایران نرفته ای؟
میگویم: تقریبا چهل سال
میگوید : ببین آقا جان ! در این سالها آنقدر چوب توی آستینم کرده و آنقدر سرم کلاه گذاشته اند که اگر همین حالا امام زین العابدین بیمار با من تماس بگیرد و برای درمان باد فتق و بواسیر مزمن هزار ساله اش تقاضای کمک بکند من از او رونوشت شناسنامه و کارت ملی و گواهی عدم سو پیشینه و کارت بسیج و گواهی ازدواج خواهم خواست . تازه باید برود از مسجد محله شان هم یک گواهی رسمی معتبر بیاورد که نشان بدهد ساکن ایران است نه ساکن کوفه و شام و نجف !
طرح از : بیژن اسدی پور
May be an illustration of text
See insights and ads
All reactions:
Hanri Nahreini, Siavash Roshandel and 47 others