....در بیست سال اخیر ؛ اولیای محترم حضرت عبدالعظیم قبر بدیع الزمان فروزانفر ؛ بزرگ ترین استاد در تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایران زمین را به مبلغ یک میلیون تومان ( در آن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان دست سوم )به یک حاجی بازاری فروختند . هیچکس این حرف را باور نمیکند . من خود نیز باور نمیکردم تا ندیدم . قصه از این قرار بود که روزی خانمی به منزل ما زنگ زدند و گفتند : " من الان در روز نامه اطلاعات مشغول خواندن مقاله شما در باره استاد بدیع الزمان فروزانفر هستم "
به ایشان عرض کردم که من در هیچ روزنامه ای مقاله نمی نویسم از جمله " اطلاعات " حتما از کتابی نقل شده است .
ایشان آنگاه خودشان را معرفی کردند . خانم دکتر گل گلاب ؛ استاد دانشگاه تهران - بنظرم دانشکده علوم - . پس از این معرفی دانستم که ایشان دختر مرحوم حسین گل گلاب استاد بر جسته دانشگاه تهران هستند که عمه ایشان همسر استاد فروزانفر بود .
آنگاه با لحن سوگواری خطاب به من گفتند : آیا شما میدانید که قبر استاد فروزانفر را ؛ اولیای حضرت عبدالعظیم به یک نفر تاجر ؛ به مبلغ یک میلیون تومان فروخته اند ؟
من در آن لحظه ؛ به دست و پای بمردم . ولی باور نکردم تا خودم رفتم و به چشم خویشتن دیدم .
در کجای دنیا چنین واقعه ای امکان پذیر است ؟ از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت ....؟
" از یاد داشت های استاد دکتر شفیعی کدکنی "
به ایشان عرض کردم که من در هیچ روزنامه ای مقاله نمی نویسم از جمله " اطلاعات " حتما از کتابی نقل شده است .
ایشان آنگاه خودشان را معرفی کردند . خانم دکتر گل گلاب ؛ استاد دانشگاه تهران - بنظرم دانشکده علوم - . پس از این معرفی دانستم که ایشان دختر مرحوم حسین گل گلاب استاد بر جسته دانشگاه تهران هستند که عمه ایشان همسر استاد فروزانفر بود .
آنگاه با لحن سوگواری خطاب به من گفتند : آیا شما میدانید که قبر استاد فروزانفر را ؛ اولیای حضرت عبدالعظیم به یک نفر تاجر ؛ به مبلغ یک میلیون تومان فروخته اند ؟
من در آن لحظه ؛ به دست و پای بمردم . ولی باور نکردم تا خودم رفتم و به چشم خویشتن دیدم .
در کجای دنیا چنین واقعه ای امکان پذیر است ؟ از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت ....؟
" از یاد داشت های استاد دکتر شفیعی کدکنی "