دنبال کننده ها

۲۱ اسفند ۱۴۰۰

بوزینه های ناطق

شاید هیچ‌کس بهتر از «فردینان سلین» در کتاب «سفر به انتهای شب» (ترجمه فرهاد غبرایی) وضعیت فلاکت‌بارما را توصیف نکرده باشد، آنجا که می‌گوید:
«اجداد ما به خوبي خودمان بودند، کينه‌ای، رام، بی‌عصمت، درب و داغان، ترسو و نامرد، حقا که به خوبی خودمان بودند! ماها عوض نمی‌شويم، نه جوراب‌مان عوض می‌شودنه ارباب‌هامان و نه عقايدمان. وقتي هم می‌شود آنقدر دير است که به زحمتش نمی‌ارزد. ما ثابت‌قدم به دنيا آمده‌ايم و ثابت‌قدم هم ريق رحمت را سر می‌کشيم، سرباز بی‌جيره و مواجب، قهرمان‌هايی که سنگ ديگران را به سينه می‌زنند، بوزينه‌های ناطقی که از حرف‌هاشان رنج می‌برند. ماها آلت دست عاليجناب نکبت هستیم ،او صاحب اختيار ماست. بايد هوای کار دست‌مان باشد که لااقل بشود غذايی بلنبانيم. اين که نشد زندگی».
****

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر