دنبال کننده ها

۲۷ دی ۱۳۹۸

For Rent

کله اش را از ته تراشیده است . تیغ زده است . کله اش برق میزند.
روی پیشانی اش کاغذی چسبانده است و روی آن با قلم سیاه نوشته است : اجاره داده میشود
می پرسم : چه چیزی را اجاره میدهی؟ خانه ات را ؟
میگوید : نه ! کله ام را!
می پرسم : کله ات را ؟ چطوری کله ات را اجاره میدهی ؟ مگر میشود آدم کله اش را اجاره بدهد ؟.
میگوید : ببین آقا جان ! تو صاحب این فروشگاه هستی . میروی هزار ها دلار به روزنامه ها و رادیو تلویزیون ها میدهی که چه بشود ؟ که جنس بیشتری بفروشی و پول بیشتری گیرت بیاید . درست است ؟
میگویم : چه ربطی دارد ؟
میگوید : اتفاقا خیلی هم ربط دارد . شما میروی هر ماه دو سه هزار دلار میدهی یک بیلبورد اجاره میکنی و برای اجناس مغازه ات تبلیغ میکنی . درست است ؟
میگویم : بله
میگوید : این کله براق من یک بیلبورد سیار است . شما می توانی روی کله من برای فروشگاهت تبلیغ کنی ! کار آیی اش هم از هر بیلبوردی بیشتر است! چرا که من مدام در حال رفت و آمد در خیابانها هستم . بیلبورد از این بهتر ؟!
می بینم راست میگوید این گرینکوی کله پو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر