در قرن هفتم میلادی دیانت اسلام بخش بزرگی از دنیای آن روز را در بر گرفت.
وسعت این امپراتوری که از خاور تا شبه جزیره هند و از باختر تا شمال آفریقا و شبه جزیره ایبری (اسپانیا و پرتغال ) را در بر میگرفت موجبات پیدایش شهرهای بزرگی را فراهم کرد که تا امروز نیز پا بر جا مانده اند .
سیصد سال پس از پیدایی وگسترش اسلام در ممالکی که ممالک اسلامی خوانده میشد صدها شهر کوچک و بزرگ وجود داشت که در بازارهای آن کالاهایی از همه کشورهای جهان بفروش میرسید .
علاوه بر این پانزده تا هفده پایتخت اسلامی بوجود آمده بود که آنها را « امصار » مینامیدند(جمع مصر ) که برخی از آنها از اهمیت جهانی بر خور دار بودند .
در این شهر ها گروه هایی از همه مردم گیتی سکونت داشتند که مراکز هنری و فرهنگی خاص خود را بر پا داشته بودند و در بازار های آن فرآورده های همه ملت ها به چشم میخورد .سمرقند، بخارا ، نیشابور ، ری ، شیراز ، بصره ، بغداد ، دمشق ، فسطاط«قاهره قدیم » ، اسکندریه ، قیروان و قرطبه از آنجمله بودند .
یکی از جغرافی دانان معروف قرن دهم میلادی بنام طاهر مقدسی- نویسنده کتاب آفرینش و تاریخ - از هفده مادر شهر ( مترو پولیتن ) نام می برد که بنام امصار نامیده میشدند
علاوه بر این هفتاد و هفت پایتخت ایالتی وجود داشت که « کهندژ» یا « قهندز »مینامیدند.
مقدسی همچنین از تعداد زیادی از شهرهای ایالتی یاد میکند که آنها را « مدائن » یا « مدن » میدانستند .
به عقیده مقدسی تقسیم بندی این شهرها بدینگونه بود که « مصر » بمثابه پادشاهان ، قصبه همچون پاسداران ، مدینه بمثابه سربازان ، و قریه بمثابه پیادگان بود .
تمامی این بلاد دارای چند قسمت مشخص بود . قسمت قدیمی شهر یا « ارگ » که محل اقامت سلاطین و هیئت حاکمه وقت بود « کهندژ» خوانده میشد . قسمتی از شهر که اکثریت مردم در آن می زیستند بنام « شارستان » یا شهرستان معروف بود و قسمت پر جمعیت شهر را که محل بازار ها و عمارات نو بنیاد بود به زبان تازی « ربض» مینامیدند .
در اوائل دوره اسلامی ، بازار و مساجد جامع در واقع مراکز اجتماعی و سیاسی شهر بشمار میرفتند که غالبا در تقاطع شاهرگهای اصلی شهر ساخته میشدند
در آن ایام از این مراکز برای اجتماعات سیاسی و دادخواهی و همچنین برای خواندن خطبه و ابلاغ فرامین دولتی استفاده میشد
علاوه بر آن ، مساجد جامع محل پذیرایی و نگاهداری مسافران و زائران بود و معمولا در همین مساجد مدارسی نیز برای تعلیمات اسلامی وجود داشت .گرمابه ها و آشپزخانه های عمومی برای نذر و اطعام و نیز مسافرخانه ها از جمله بناهایی بود که به مسجد ضمیمه میشد .
بازار نیز در رابطه مستقیم با مسجد جامع بود که پیرامون آن قرار داشت .
نخستین بازار در کنار مسجد جامع بازار فروشندگان اجناس قیمتی یا مذهبی بود که شمع فروشان و عطاران و فروشندگان مهر و تسبیح در آن جای داشتند .پس از آن بازار کتاب فروشان و صحافان و چرم سازان قرار داشت . سپس نوبت به پارچه فروشان میرسید که قیصریه نامیده میشد که فعال ترین و پر اهمیت ترین بخش بازار بود .
در نقاطی که گاهی شاخه وار از بازار اصلی جدا میشد حلبی سازان و آهنگران و قفل سازان قرار داشتند .
بازار مسگران و جواهر فروشان غالبا به نقاطی که مراکز اعیان نشین وپولدار شهر را در بر میگرفت نزدیکتر بود .
یکی از ویژگی هایی که شهر های اسلامی با شهرهای مشابه اروپایی داشتند همین وجود بازار بود که در واقع شاهرگ اقتصادی هر شهر بشمار میرفت .
در شهر های اسلامی از غروب ببعد بازارها بسته میشد و تحرک و شلوغی بازار به مساجد بویژه مساجد جامع منتقل میشد و در آنجا بود که مردمان گرد هم آمده و پس از خواندن نماز ساعت ها برای ملاقات دوستان ، بازی شطرنج ، کسب اطلاعات وپراکندن اخبار تازه در آنجا باقی میماندند .
در همین مساجد چامه سرایان و نقالان و معرکه گیران مردم را سرگرم میکردند .
طبق روش و اصولی که از صدر اسلام معمول بود هیچ شهری نمیتوانست بیش از یک مسجد جامع داشته باشد و نماز جمعه منحصرا در آنجا برگزار میشد