دنبال کننده ها

۲۲ آبان ۱۴۰۲

کباب حاجعلی

ظهر که میشد با بروبچه های رادیو ریسه میشدیم میرفتیم راسته کلاه فروشان بازار تبریز. میرفتیم چلوکبابی حاجعلی.
چلوکبابی حاجعلی فقط دوساعت باز بود . از دوازده ظهر تا دو بعد ازظهر . بیشتر به یک قهوه خانه قدیمی شباهت داشت تا رستوران . بی هیچ زلم زیمبویی .
همیشه هم بیست سی نفر در صف انتظار ایستاده بودند .
میرفتیم می نشستیم چلوکباب برگ سفارش میدادیم. اینکه میگویم چلوکباب منظورم این است که در هیچ جای عالم چلوکبابی به خوشمزگی کباب برگ حاجعلی پیدا نمیشد .
موقع خوردن غذا یک آقایی با یک سینی میآمد بالای سرمان دوباره یک سیخ کباب و یک‌مشت برنج و یک تکه کره حیوانی میریخت توی بشقاب مان.
نمیدانم چلوکبابی حاجعلی در بازار تبریز هنوز پا برجاست یا اینکه جایش را به یکی از این دکه هایی داده است که غذاهای آدم خفه کن میفروشند
من البته آدم شکمویی نیستم اما آرزو‌دارم اگر روزی روزگاری زنده ماندم و به میهنم برگشتم دوباره بروم تبریز گشتی در بازارش بزنم از آن چلوکباب های حاجعلی بخورم‌و‌به روح و‌روان حاجعلی درود بفرستم .
All reactions:
Zari Zoufonoun, Foad Roostaee and 41 others

موقعیت اضطراب

وضعیت دلهره آور کنونی جهان ، چشم انداز های تیره و تار و اضطراب آوری را در برابر بشریت گشوده است . چشم اندازهایی بس ترسناک که آسیب پذیری انسان در برابر قدرت را باز می نمایاند .
جهان امروز ما همچون جهان کافکایی ، هزار تویی در هم تنیده را میماند که انسان مستاصل در موقعیتی دلهره آور در تاریکی و ظلمات مطلق به این سوی و آنسوی چنگ می اندازد بلکه گریزگاهی از این هزار توی پیچاپیچ بیابد و خود را از مخمصه ای چنین مهیب و گردابی چنین سهمناک برهاند
اگر کافکا با خلق آثاری همچون مسخ تصویر گر عصر اضطراب پس از جنگ جهانی است و هراسی ژرف و دایمی را در همه آثار خود بنمایش میگذارد امروز موقعیت کابوس وار اکنونی است که وجدان های بیدار را به گرداب کابوس و دلهره و اضطراب کشانده است
پرسش اصلی این است : انسان چگونه می تواند در برابر قدرت مسلط بایستد و چگونه می تواند آسیب پذیری خود در
برابر قدرت را تقلیل دهد ؟
گوستاو فلوبر رمان نویس فرانسوی و نویسنده رمان های " مادام بوواری " و " سالامبو " در فاصله سالهای 1857 و 1889 نامه هایی به نویسندگان و اندیشمندان عصر خود نوشته که دانشگاه هاروارد آنها را در دو جلد منتشر کرده است .
فلوبر در نامه ای که برای ایوان تورگنیف نویسنده روسی نگاشته میگوید : بربریتی علاج ناپذیر از اعماق زمین سر بر آورده است .هرگز مسائل معنوی تا این حد خوار و بی مقدار نشده بود .هرگز نفرت به پدیده های متعالی؛ انزجار از زیبایی و بیزاری از ادبیات اینچنین آشکار نبوده است .
آیا امروز پس از دهه ها که از مرگ فلوبر میگذرد بربریتی علاج ناپذیر همه جهان را به تسخیر خود در نیاورده است؟
May be an image of book and text
All reactions:
Jahangir Jon Sedaghatfar, Foad Roostaee and 50 others

آخر هفته با نوه ها

با نواجونی و آرشی جونی رفتیم رستوران. رفتیم مزرعه. رفتیم فروشگاه . رفتیم پارک.
شب هم نواجونی برای بابا بزرگ کلوچه درست کرد .
All reactions:
Nasrin Zaravar, Mina Siegel and 146 others

چه انسان های مومنی

چه انسان های مومنی
یک وکیل دادگستری میگفت :
‏ چند سال پیش یک پرونده سرقت اتومبیل داشتم . وقتی ماشین توی یکی از شهرستانهای اطراف پیدا شد و رفتیم تحویل بگیریم، دیدیم دزد محترم به در و شیشه و آفتابگیر ماشین‏ دعای سفر و دعای فرج و دعای چشم زخم و « ان یکاد » چسبانده وتوی داشبوردهم قرآن گذاشته است!
———————————————
از لولو به هلو
میگوید : یکنوع عمل جراحی پلاستیک در ایران هست بنام میکل آنژ !
‏ می پرسم : چرا میکل آنژ ؟
‏میگوید :دکتر ها مثل مجسمه سازها همه جای بدن آدمی را تراشکاری و صافکاری میکنند . یعنی فی الواقع یک پیکر تراشی کامل .
اسمش را هم گذاشته اند از لولو به هلو !
May be a doodle
All reactions:
Nasrin Zaravar, Zari Zoufonoun and 103 others