دنبال کننده ها
۱ شهریور ۱۳۹۱
۲۴ مرداد ۱۳۹۱
دزدی هم کار ما بود ...!!!
.... در سفر نوروزی یزد از دوست با صفا و و با ذوق - عباس استادان- شنیدم : حاجی میرزا محمد رضا (معروف به آیت الله ) روزی از بازار میگذشت . در راه به حسین خان بچاق چی که از لوطیان و قداره بندان بود بر خورد .
از حسین خان پرسید : حالت چطوره ؟؟
حسین خان گفت : دعا گویم !
حاجی بر آشفت و گفت : دعا گویی که کار ما بود !
حسین خان هم بلافاصله گفت : بله ! دزدی هم کار ما بود !!
زنبیل حاج فرهاد میرزا...
دکتر آدمیت اهل تن سپردن به جریان باد و هماهنگ شدن با جهت وزش آن نبود لذا در زمانهای که باد به شدت در جهتی خاص میوزید و اکثریت مردم با جهت باد هماهنگ شده بودند، در جزوهای بیست و دو صفحهای، از «پارهای نوشتههای نامضبوط و آرای مغشوش و اغتشاش فکر تاریخی» انتقاد کرد (صفحه 855). در این جزوه، آدمیت آموزگاری بود که برای لحظهای پس از سالیان دراز آموزگاری، سرانجام از دست
۲۱ مرداد ۱۳۹۱
فلان را بکنیم ؟؟
سالها پیش بهنگام برگزاری انتخابات مجلس مرحوم شورای ملی ؛ شعر طنزی در مجله یغما جاپ شد که دو بیت آن چنین است :
دوش پرسیدم از استاد ؛ در این دوره وکیل
بهتر آن است فلان یا که فلان را بکنیم ؟
خان مرحوم نظر داشت که بعد از مرگش
پسر و دختر آن شاد روان را بکنیم !!
۲۰ مرداد ۱۳۹۱
موضع ات را روشن کن! حسن رجب نژاد
۱۵ مرداد ۱۳۹۱
۱۱ مرداد ۱۳۹۱
چه آخوند حقه بازی ....
هم که یک خر شد از جهان کمتر !!!
www.gilehmard.com
شصت - هفتاد سال پیش؛ آقای آسید ابوطالب یزدی؛ شال و کلاه میکند و میرود حج.
در آنجا؛ آقای آسید ابوطالب یزدی بخاطر شکم چرانی و افراط در خوردن کباب؛ حالش بهم میخورد و در صحن خانه خدا استفراغ میکند و خانه کعبه را به گند میکشد.
شرطه های سعودی؛ آقای آسید ابوطالب یزدی را دست و پا بسته به دوستاق خانه مبارکه می برند و به حکم مفتی اعظم گردن ایشان را میزنند!!(آخر ای بنده خدا! جا قحط بود که رفتی وسط خانه خدا ریدمان زدی؟؟!!)
باری؛ سر همین قضیه روابط ایران و عربستان چندی شکر آب میشود تا اینکه آبها از آسیاب می افتد و دوباره حکومت های دو کشور دل میدهند و قلوه میگیرند.
اما در این میان یک شاعر خوش ذوق داستان آقای آسید ابوطالب یزدی را به شعر میکشد و یکی از زیبا ترین شعر های پارسی را خلق میکند.
شعر را با هم می خوانیم:
طالب بن حسین یزدی را
شوق دیدار کعبه بود به سر
رفت و در کعبه ریدمانی کرد
که جهان شد ز ریدمانش خبر !
گردنش را زدند و کیفر داد
سنی خر به شیعه خر تر!
کرد طالب به یک کرشمه دو کار
داد درسی به طالبان دگر:
هم در آن خانه مقدس رید
هم که یک خر شد از جهان کمتر!!
**- دوست نازنین من نصرت الله نوح معتقد است که این شعر از سروده های یزدانبخش قهر مان است. اما من جایی خوانده ام که این شعر را استاد بزرگ ادب پارسی فرخ خراسانی سروده است. الله اعلم!!
۹ مرداد ۱۳۹۱
این دیگر چه جانوری بود ...!!؟؟
...يوم الله واقعی روزی ست که امير المومنين (ع) شمشير را کشيد و
خوارج را از اول تا آخر درو کرد و تمام شان را کشت، ايام الله روزهائی ست که خداوند تبارک و تعالی يک زلزله ای وارد می کند ، يک سيلی وارد می کند ، يک طوفانی وارد می کند، به اين مردم شلاق می زند که آدم بشويد. امير المومنين اگر بنا بود مسامحه کند شمشير نمی کشيد تا ۷۰۰ نفر را يک دفعه بکشد . در حبس های ما ييشتر از اين اشخاص هستند که مفسد اند، اگر ما اين ها رانکشيم و هر يکی شان بيايند بيرون، آدم می کشند، آدم نمی شوند اين ها، شما علما چرا فقط سراغ احکام نماز و روزه می رويد، چرا هی آيات رحمت در قران می خوانيد، و نمی رويد آيات قتال را بخوانيد، رحمت مخالف با خداست، ما خليفه می خواهيم دست ببرد، حد بزند، رجم کند، همانطور که رسول الله دست می بريد، حد می زد، رجم می کرد، همانطور که يهود بنی قريضه را چون جماعتی ناراحت بودند قتل عام کرد، اگر رسول الله فرمان خانه را اتش بزنيد،فلان حانه را از بين ببريد حکم به عدل کرد، زندگی را بايد با قصاص تامين کرد زيرا حمايت توده زير اين قصاص خوابيده است، با چند سال زندان کار درست نمی شود، اين عواطف بچه گانه را کنار بگذاريد، مجرم محاکمه ندارد، و بايد او را کشت، تنها بايد هويت آن ها را ثابت کردو بعد او را کشت. اگر زير تعزير جان بدهند کسی ضامن نيست، فتوی مجتهد اعلم اين است. ( روح الله خمينی ، اذر ماه سال ۱۳۶۰)
۸ مرداد ۱۳۹۱
بازگشت به خویش ؟؟ یا بازگشت به ریش ؟؟
از : م- سحر
یازگشت به خویش یک شعار بسیار جذاب ایدئولوگ های سطحی نگر سالهای 50 بود/ این شعار حتی دل از پادشاه مملکت هم برده بود.
این شعار در سال 57 واقعیت پیدا کرد و معلوم شد که مقصود از «بازگشت به خویش » ، «بازگشت به ریش» بوده است.
و البته خود پیداست ، هنگامی که ریش آمد، همینجوری خشگ و خالی نمی آید ، ریش با ابواب جمعی خودش می آید.
«آری اینچنین بود برادر » (این برادر هم سوغات همان ریش هاست) که در سال 57 ریش با شپش آمد و با ملا ها آمد و با تیغ و اسید و لات و لوت میدان بار آمد. با جهل آمد و به خصوص با پست فطری وریاکاری کسانی آمد که می خواستند برای خودشان جایی در وضعیت جدید پیدا کنند و در طرفةالعینی ریش هاشان درآمد. تغار گندهء ایران شکسته بود ، جهان به کام کاسه لیسان بود و یکی از ابزار مهم کاسه لیسی داشتن ریش بود . همه یکباره ریش در آوردند و بعدش هم دندان نیش در آوردند. باورکنید آدم دلش می خواست یک دریا جیش در مثانه می داشت تا همهء آن ریش های انقلابی نورستهء آن سالها را که پر از دروغ و ریا و پدرسوختگی بود شستشو بدهد. یک دریا بلکه یک اقیانوس جیش لازم بود برای آنهمه ریش.
پس یادتان بماند بازگشت به خویش معنایش بازگشت به ریش بود!
-
آن قدیم ندیم ها ؛ در دوره آن خدا بیامرز _ یعنی زمانی که همین آ سید علی گدای روضه خوان دو زار میگرفت و بالای منبر سر امام حسین را می برید و...
-
دوازده سال از خاموشی دوست شاعرم - ابوالحسن ملک - گذشته است . با ياد اين طنز پرداز ميهن مان ؛ يکی از سروده هايش را برای تان نقل می کنم . : تص...
-
لوطی پای نقاره می پرسد : آقای گیله مرد ! میشود بفرمایید شما چیکاره هستید ؟ میگوییم: سرنا چی کم بود یکی هم از غوغه آمد ؟برای چه میخواهی ...