دنبال کننده ها

۲۸ فروردین ۱۳۹۲

چه دریا دلانی ؟؟

شیخ فرید الدین عطار نیشابوری  در کتاب " تذکره الاولیا "  از قول یکی از همعصران عارف پیشه خود  -ابو محمد جریری - نکته ای را در توصیف روزگار خیام ( قرن پنجم هجری ) نقل میکند که خواندنی است .
عطار از قول ابو محمد جریری  می نویسد : 

در قرن اول ؛ معاملت به " دین " کردند . چون برفتند آنهم برفت .
در قرن دوم معاملت به " وفا " کردند . چون برفتند آنهم برفت 
در قرن سوم معاملت به " مروت " کردند  . چون برفتند آنهم برفت 
در قرن دیگر معاملت به " حیا " کردند . چون برفتند آن حیا نماند  . 
و اکنون ؛ مردمان چنان شده اند که معاملت خود به " هیئت "  و " هیبت " کنند .

بدینسان ؛ دوران خیام عصری بود که در آن تنها هیئت های مزین اشراف  و هیبت های سهمگین زورمندان ؛ وسیله پیروزی در معاملت بود .
آیا این عصر به زمان و زمانه ما شباهت تام و تمام ندارد ؟ 
و براستی  زهره شیر میخواهد در چنان عصر پر هول و هیبتی ؛ شعری اینچنین سرودن  : 

گویند بهشت و حور و کوثر باشد - جوی می و شیر و شهد و شکر باشد 
پر کن قدح باده و بر دستم نه  - نقدی ز هزار نسیه بهتر باشد 
-------
گویند کسان بهشت با حور خوش است  - من میگویم که آب انگور خوش است 
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار - آواز دهل شنیدن از دور خوش است 
____
چه دریا دلانی در میهن ما زیسته و سر بخاک نیستی نهاده اند . 
یادشان هماره گرامی باد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر