دنبال کننده ها

۱۶ آذر ۱۴۰۲

دلواپسی

باران که نمی بارید مادرم دلواپس میشد . هی به آسمان نگاه میکرد . هی چشم به ابرها می دوخت بلکه بیایند و ببارند و باغات چای مان را پر بار کنند.
ماه مرداد که میشد آسمان گشاده دستی اش را وا مینهاد و دیگر از آن باران های سیل آسا خبری نبود . گهگاه ابری در پهنه آسمان پدیدار میشد و لحظاتی میبارید و دیگر هیچ . و از همانجا دلواپسی های مادر شروع میشد:
آه اگر باران نبارد
آه اگر باران نبارد
اگر باران نمی بارید باغات چای مان خشک میشدند و آن نواله ناگزیر از ما دریغ میشد.
پدر به جرم مصدقی بودن « نوکری دولت » را وا نهاده بود . و آن آب باریکه ای که نان و آبی برای مان فراهم میکرد به چنبر خشکسالی گرفتار آمده بود .
مادر با همان دلواپسی های دائمی چشم از جهان فروبست و‌پدر نیز در غبار زمانه گم شد
امروز پس از گذر شصت سال می بینم بقول عطاملک جوینی « هر تبهکاری امیر ، هر مزدوری صدر نشین ، هر ابلهی وزیر ، هر ستمگری پیشکار ، هر نابکاری سردار ، هر خسی کسی ، و هر خسیسی رییسی است» و از قبیله همین فرومایگان ، قلتبانانی - که نوکر شاه طوس و جیره خوار شاه روس هستند - سه و نیم میلیارد دلار از واردات چای میدزدند و بی هیچ دلواپسی به زیارت کعبه میروند و بی هیچ دلواپسی با دروغ و ریا و نامردمی و شقاوت بر ستم کیشان فخر میفروشند ونان پاره شان را از دستان شان می ربایند.
آنکه او را ز خری توبره باید بر سر
فلکش لعل به انبان دهد و زر به جوال
مادر دیگر نیست تا چشم به ابرها بدوزد ‌واز آسمان طلب باران کند و دلواپس آن باشد که باران ببارد یا نبارد
سعدی میگوید : آسمان را بر زمین نثار است و زمین را بر آسمان غبار .
در زمانه ما دیگر در آن جغرافیای زوال، در آن دیار مغول زده ، و در آن میهن بریده زبان ، آسمان را بر زمین نثار نیست . دیگر ثروت و‌ فراخی و نعمت از آسمان ها و ابرها نمی آید بلکه از اختلاس و نامردمی و راهزنی و شقاوت فراهم میشود .
پیش از این بر رفتگان افسوس میخوردند خلق
می خورند افسوس در ایام ما بر ماندگان
به قول بایزید بسطامی:
این قصه را «الم » باید که از «قلم » هیچ نیاید .
May be an image of horizon, cloud, nature and twilight
See insights and ads
All reactions:
Leyli Golzar, Keyvan Ramchahi and 4 others

توهین به مقدسات

چهار تا آدم میانه سال در بازار رشت دو سه دقیقه ای تکانی بخود داده و رقصیده اند . حالا همه آنها را گرفته ‌‌به زندان انداخته و گفته اند : پدر سوخته ها ! خجالت نمی کشید با این ریش و‌پشم قر کمر میدهید و ستون های اسلام عزیز را میلرزانید ؟
آنهایی را هم که از این بجنبان و برقصان فیلمی و‌ویدیویی گرفته بودند بازداشت کرده اند !
یادم میآید سال‌های انقلاب فرهنگی ، یک معلم موسیقی را گرفته بودند و گفته بودند این کاغذها چیست ؟به چه زبانی نوشته شده ؟ مخاطب این پیام‌ها کیست ؟
بنده خدا گفته بود : آقا جان ! اینها نُت موسیقی است و از باخ.
باز جو کشیده‌ای بیخ گوشش خوابانده بود و گفته بود: خفه شو مرتیکه ! باخ الان اینجا بود و اعتراف کرد! بگو اینها را برای چه گروهکی نوشته‌ای؟ پیامش چیست؟ از کجا اسلحه می‌خری ؟آن سیه چهره دم‌دار نکند امام است پدرسگ حرامزاده ؟ توهین به مقدسات می‌کنی ...؟
May be an image of book and text
See insights and ads
All reactions:
Azar Fakhr, Mina Siegel and 93 others

فتحعلیشاه و آقای عظما

خاقان فغفور فتحعلیشاه قاجار پس از انعقاد عهد نامه ترکمنچای بسال ۱۸۲۸ میلادی و از دست دادن بخش مهمی از خاک ایران ، فرمان ملوکانه ای صادر فرمودند مبنی بر اینکه بجای سکه رایج آنروز که “خسرو صاحبقران “ بر آن حک شده بود سکه تازه ای ضرب کنند که روی آن نوشته شود “ خسرو کشور ستان !”
لهذا توصیه حکیمانه و ایضا گیله مردانه ما به مقام عظمای ولایت اعلیحضرت همایونی روحی فداه آسید علی آقای روضه خوان شاهنشیخ ممالک محروسه و ولایات و متملکات ایران این است که : حالا که بحر خزر را به روس و پروس و خلیج فارس را به چین و هند و منچوری بخشیده و خاک ولایات و ایالات کشور را توبره کرده و به ممالک همجوار صادر میفرمایند و قشون ظفرنمون و شمشیر بندان سرفراز اسلام الحمدالله عراق عرب و یمن و سودان و دمشق و حلب و قادسیه و جبل و بیروت را فتح کرده و از جابلقا تا جابلسا بلکه ممالک افریقیه و امریکیه و یوروپیه را تحت لوای اسلام عزیز در آورده و بیرق پر افتخار تشیع سرخ علوی را در ربع مسکون و بر و بحر عالم و همچنین بر جبال هند و نپال و چین و ماچین به اهتزاز در آورده اند ، به پیروی از خاقان فقفور امر مقرر فرمایند سکه جدیدی بنام نامی آن پادشاه ملائک سپاه ضرب فرموده تا نسل اندر نسل بدانند چه شاهنشاه عدالت گستر جهانگیر کشور گشایی بر این مملکت فرمانفرمایی میفرموده است
قیصر شرابدار تو، چیپال چوب زن
خاقان رکابدار تو،فغفور پرده دار
خدای تعالی به فضل و کرم بی پایان خویش امت سر فراز اسلام و مقام عظمای ولایت را از همه بلایای ارضی و عرضی و ارزی حفظ فرماید !
و من الله التوفیق !
—————
۱- چیپال : نام پادشاه لاهور بود در زمان سلطان محمود عزنوی
۲- شعر از منوچهری دامغانی است
May be a doodle of vulture
See insights and ads
All reactions:
Zari Zoufonoun, Mina Siegel and 61 others