رضا قلی خان هدایت نویسنده کتاب " روضه الصفا " در باره قتل ناجوانمردانه امیر کبیر چنین نوشته است :
" .....میرزا تقی خان در فین کاشان که به نزاهت معروف است ( یعنی آب و هوای خوشی دارد ) ماهی دو موقوف همی زیست ( یعنی حدود دو ماه زندانی بود )و بواسطه تسلط نغم و تغلب ندم ( از شدت ناراحتی و اندوه و افسوس ) در شب هیجدهم ربیع الاول ؛ جهان فانی را بدرود کرد !
آقای
اعتماد السلطنه نیز در کتاب " منتظم ناصری " چنین می نویسد :
" .....میرزا تقی خان که سابقا امیر نظام و شخص اول دولت بود در قریه فین کاشان وفات یافت "
جالب اینجاست که میرزا تقی خان امیر کبیر بدست پدر همین مورخ - یعنی حاجی علیخان اعتماد السلطنه - بقتل رسیده است .
در کتاب " ناسخ التواریخ " هم میرزا تقی خان لسان الملک سپهر قتل امیر کبیر را چنین ماستمالی فرموده اند :
"....پس از مدت یک اربعین که میرزا تقی خان در قریه فین روز گذاشت ؛ از اقتحام حزن و ملال مزاجش از اعتدال بگشت ؛ سقیم و علیل افتاد و از فرود انگشتان تا فراز شکم رهین ورم گشت ( یعنی از شدت اندوه بدنش ورم کرد ) و شب دو شنبه هیجدهم ربیع الاول در گذشت !
و لابد مجد الاسلام کرمانی حق داشته است که این شعر را در باره تاریخ نگاری حضرت لسان الملک سروده است:
به تاریخ جهان میرزا تقی رید
از آنکه خواست تاریخی نویسد
لسان الملک از آن دادش لقب شاه
که تا خود ریده خود را بلیسد !
و اگر امیر کبیر در زمان و زمانه ما میزیست لابد برخی از دوختور پروفسورهای آسیب شناس !چنین می نوشتند : امیر کبیر در قریه فین کاشان دچار برق گرفتگی شد و دار فانی را وداع کرد .
والله از این دوختور های آسیب شناس هر کاری بر میآید !