طفلکی در خیابان زمین میخورد و بیهوش میشود . میبرندش بیمارستان. چهار روز در عالم بیهوشی میماند تا بالاخره به هوش میآید و بر میگردد سر خانه و زندگی اش.
یک روز یکی از رفقایش به دیدنش میآید و می پرسد:
خب ، حالا که الحمدالله سلامت هستی بگو ببینم چه حسی داری ؟
میگوید : حس اصحاب کهف!
می پرسد : چطور ؟
میگوید : چهار روز رفتم بیمارستان آمدم بیرون دیدم قیمت همه چیز سه برابر شده است . . . !!