سوار ترن شدیم از بارسلونا رفتیم به شهری بنام Sitges
نیم ساعتی در راه بودیم .
شهر بر فراز تپه ای است و چشم اندازش دریا . کوچه هایش سنگفرش . اینسو و آنسویش گلدان های گل . در میان اقیانوسی از گل راه میروی تا به ساحل برسی . در دوقدمی ساحل درختان خرما . اینسو و آنسوی شهر هزاران هزار درخت نارنج و ترنج.
بیست و هشت هزار جمعیت دارد . رستوران هایش در دو قدمی آب . ساخته شده بر فراز ستون های چوبی . و موج ها مدام به این ستون ها میکوبند .
سه چهار ساعتی آنجا بودیم . قدمی زدیم و تماشایی کردیم و خوشمزه ترین غذای دریایی را در رستورانی خوردیم که موجها میآمدند به پای مان بوسه میزدند و به دریا باز میگشتند.
البته بهشت همجنسگرایان هم هست با رستوران ها و بارهای ویژه .
اگر به بارسلونا رفتید دیدن این شهر زیبای ساحلی را از یاد نبرید . تماشای رقص فلامینگو هم از نماز شب واجب تر است . اگر به تماشای فلامینگو و شنیدن آواز کولی ها نروید عمرتان فناست . از ما گفتن بود .
سری هم به یک رستوران سنتی « پرو» بزنید و مار و مور و سوسک و ملخ با سس مخصوص میل بفرمایید .
ما خودمان سوسک برشته شده با سس مخصوص خوردیم اما جرات نکردیم به آن مار سرخ شده دو وجبی که در سینی مخصوصی عرضه شده بود دست بزنیم .
اگر نمردیم و از چنبر عالیجناب کرونا خلاص شدیم دو باره راهی بارسلونا خواهیم شد که دل مان بد جوری برایش تنگ شده است