دنبال کننده ها
۶ آذر ۱۳۹۹
۴ آذر ۱۳۹۹
می پرسم : میدانی این آقای معجزه هزاره سوم کدام گوری هست ؟ مدتهاست خط و خبری از او نداریم . نکند مثل مرتاض های هندی رفته است چله نشینی؟
میگوید : چطور خبر نداری آقای گیله مرد ؟ ایشان نشسته اند شبانه روز درس انگلیسی می خوانند
می پرسم : انگلیسی برای چی ؟نکند خیال دارد مثل آن آقای کلید ساز برود از حوزه علمیه گلاسکو یک دکترا بگیرد ؟
میگوید : دارند خودشان را آماده میکنند یکی دو سال دیگر که دو باره رییس جمهور شدند بتوانند با آقای ترامپ و آقای پوتین و آقای کون چون تانک و آقای رییس جمهور بورکینا فاسو و ایضا با والده و همشیره مرحوم مغفور هوگو چاوز به زبان انگریزی اختلاط بفرمایند
میگویم : پدر آمرزیده ! داری سر به سرمان میگذاری؟ مگر والده و همشیره مرحوم هوگو چاوز انگلیسی صحبت میکنند؟
میگوید : در آنصورت به دیلماجی مثل جنابعالی احتیاج پیدا میکنند و اگر انشاالله از چنبر کرونا و سایر بلیات ارضی و سماوی جان سالم بدر بردید میروید دیلماج ایشان میشوید. ایشان به زبان انگلیسی برای والده و همشیره مرحوم چاوز مختصری روضه میخوانند و حضرتعالی روضه ایشان را به زبان اسپانیولی و ابراز تفقد والده و همشیره مرحوم چاوز را برای معجزه هزاره سوم ترجمه میفرمایید و در این میان پول و پله ای همگیرتان میآید و دیگر مجبور نیستید برای یک لقمه نان شبانه روز مثل خر عصاری دور خودتان بچرخید
دیدیم راست میگوید والله !. فقط خدا کند این عالیجناب کرونا یقه مان را نگیرد و ما را آرزو به دل راهی آن دنیا نفرماید
۲۷ آبان ۱۳۹۹
آمار بلدیه
بیخواب ابدی
بیخواب ابدی
جای مان خوب است
قانقاریا
آقای هخا
۲۴ آبان ۱۳۹۹
زندگی نامه
«زندگی نامه»
آغاز حیاتم که مصادف شده با جنگ
دوران جوانی چک و تیپایی و اُردنگ
حالا سر پیری سر ِ پُر باد و دل ِ تنگ
دنیا نشده هیچ به کام ِ منِ الدنگ
من قصّهی یک چوب دو سر سوخته هستم
این است که الانه پدر سوخته هستم
هرکس به طریقی کمی از مال مرا خورد
کم کم همه دارایی و اموال مرا خورد
آفت زده و میوهی هر سال مرا خورد
از راه رسید و ثمر ِ کال مرا خورد
محصولی از این باغ ثمر سوخته هستم
این است که الانه پدر سوخته هستم
کس فکر زن و بچّه و آیندهی ما نیست
فکر ِ دل ِ تنگ و لب ِ بیخندهی ما نیست
یا بابت این مسئله شرمندهی ما نیست
این زندگی القصه برازندهی ما نیست
تَه ماندهی این نسل ِ جگر سوخته هستم
این است که الانه پدر سوخته هستم
با این که گل و سبزه و سرو و سمنم سوخت
باغ و گل و پروانه و زاغ و زغنم سوخت
آنجام و فلان جام و تمام ِ بدنم سوخت
یعنی همه جا آش ِ نخورده دهنم سوخت
پرسید کس از من که مگر سوخته هستم؟؟!
این است که الانه پدر سوخته هستم
بدکاره و بدصورت و بدسیرت و بدمست
رفتند پَس ِ پرده و با هم شده همدست
یعنی که من و این همه بیراهه و بُنبست
«تا بوده همین بوده و تا هست همین است»
از لحظهی آغاز ِ سفر سوخته هستم
این است که الانه پدر سوخته هستم
از گور درآورده غم ِ نان پدرم را
خَم کرده جلوی ِ کس و ناکس کَمَرم را
پُر کردهام از دزد و دغل دور و برم را
تا بَین سران جا بکنم بلکه سرم را
خاکی گهرآلود و گهر سوخته هستم
این است که الانه پدر سوخته هستم
یک عدّه از این مائده خوردند ولی من…
نفت و دَکَل از منطقه بُردند ولی من…
هی پول به هر بانک سپردند ولی من…
با این همه از شرم نمردند ولی من…
از این همه بردار و بِبَر، سوخته هستم
این است که الانه پدر سوخته هستم
در مدرسه یک نیمهی عمرم به هدر رفت
نیم ِ دگرش بر سر ِ امّا و اگر رفت
دنبال هنر رفتم و خونم به جگر رفت
بیچاره هرآن کس که به دنبال هنر رفت
پروردهی این خاک هنر سوخته هستم
این است که الانه پدر سوخته هستم
رسول سنایی
-
آن قدیم ندیم ها ؛ در دوره آن خدا بیامرز _ یعنی زمانی که همین آ سید علی گدای روضه خوان دو زار میگرفت و بالای منبر سر امام حسین را می برید و...
-
دوازده سال از خاموشی دوست شاعرم - ابوالحسن ملک - گذشته است . با ياد اين طنز پرداز ميهن مان ؛ يکی از سروده هايش را برای تان نقل می کنم . : تص...
-
لوطی پای نقاره می پرسد : آقای گیله مرد ! میشود بفرمایید شما چیکاره هستید ؟ میگوییم: سرنا چی کم بود یکی هم از غوغه آمد ؟برای چه میخواهی ...