امروز پس از چهل و پنج روز خانه نشینی اجباری ، بالاخره دل به دریا زدیم و یکی از این راههای پر درخت کوهستانی را پیش گرفتیم و رفتیم حول و حوش دریاچه بری یه سا(Berryessa)
آسمان صاف و آفتابی . نه بادی و نه دودی و نه هیاهویی . آرامش مطلق.
اینجا و آنجا تک و توکی آمده بودند در حاشیه دریاچه بساط قهوه و آبجو و گپ و گفتی راه انداخته بودند و تک وتوکی هم سرگرم ماهیگیری.
اگر زمانه فرمانروایی عالیجناب کرونا نمیبود در چنین فصلی و در چنین روزی صدها نفر را میدیدی که در کرانه دریاچه بساط کباب و باربی کیو راه انداخته بودند و قایق های بادبانی هم درون دریاچه جولان میدادند و هیاهوی شاد کودکان به آسمان میرفت
اما اکنون تنها سکوت است و زمزمه نسیم و تابش خورشید و کرختی آرامش بخش دلنشینی که انگار سالها از ما دریغ شده بود
جهان پسا کرونایی جهان دیگری خواهد بود و ما نیز - اگر از این دهلیز تاریک و هزار توی مرگ بسلامت جستیم - آدمیان دیگری خواهیم بود
آسمان صاف و آفتابی . نه بادی و نه دودی و نه هیاهویی . آرامش مطلق.
اینجا و آنجا تک و توکی آمده بودند در حاشیه دریاچه بساط قهوه و آبجو و گپ و گفتی راه انداخته بودند و تک وتوکی هم سرگرم ماهیگیری.
اگر زمانه فرمانروایی عالیجناب کرونا نمیبود در چنین فصلی و در چنین روزی صدها نفر را میدیدی که در کرانه دریاچه بساط کباب و باربی کیو راه انداخته بودند و قایق های بادبانی هم درون دریاچه جولان میدادند و هیاهوی شاد کودکان به آسمان میرفت
اما اکنون تنها سکوت است و زمزمه نسیم و تابش خورشید و کرختی آرامش بخش دلنشینی که انگار سالها از ما دریغ شده بود
جهان پسا کرونایی جهان دیگری خواهد بود و ما نیز - اگر از این دهلیز تاریک و هزار توی مرگ بسلامت جستیم - آدمیان دیگری خواهیم بود