دنبال کننده ها

۲۰ خرداد ۱۴۰۳

بدخشان کجاست

وقتی تاریخ میخوانم می بینم نام بدخشان و سمرقند و بخارا و غزنه و هرات و بلخ و تخارستان و جوزجان و زابل و سمنگان و خجند و‌فاریاب و قندهار و نیمروز در سطر سطر متون تاریخی جاری است
وقتی شعر میخوانم می بینم همه این شهر ها و‌ولایات -که روزگاری گهواره پرورش شاعران و اندیشمندان و فلاسفه و اهل علم بوده اند - در شعر شاعران زمانه تلالویی جاودانه دارند
وقتی شاهنامه می خوانم با حکیم توس و رستم دستانش به سمنگان و زابل وطالقان و بامیان و ختلان و هیرمند و مولیان و کابلستان وگوزگانان ‌و سغد و نیمروز سفر میکنم و در آب های سیر دریا و آمو‌دریا سر ‌و روی میشویم و غبار از تن و جان میزدایم
وقتی تاریخ بیهقی میخوانم در طارم و جبال و ‌‌سپاهان و گرگان و طبرستان و‌نشابور و غزنه و بیهق و‌کاشمر و زوزن و قوچان و توس و سمنگان درنگی میکنم و با خود میگویم این فلات خسته چه موج های بلاخیری را از سر گذرانده و چها بر مردمانش رفته است که در چارسوی درد و رنج ، با منش نیک خود هنجار راستی را بنیان نهاده اند .
اگر طالبانی های افغانستان و داعشی های ایران بر این سرزمین اهورایی سیطره اهریمنی نداشتند دلم میخواست با عصای جستجو ‌در مشت ، بجای گشت و گذار در کوچه پسکوچه های تاریخ ، در کوچه پسکوچه های بیهق و فاریاب و غزنه و نیمروز و سمنگان و‌مولیان و ختلان پرسه میزدم و رودکی وار آوا سر میدادم که :
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی ‌‌و درشتی های او‌
زیر پایم پرنیان آید همی
و همراه ابوالفضل بیهقی میخواندم که :
ابلها مردا که دل در این جهان بندد !
See insights and ads
All reactions:
Farhad Ghasemzadeh, Susan Azadi and 57 others

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر