دنبال کننده ها

۱۷ آبان ۱۳۹۰

شعری شیرازی از : بیژن سمندر

شُومُو

1- شُومُو٬ یـِی هُو اَز اینا کِردی کِه چه ؟
تَرکِ دوس و آشنا کِردی کِه چه ؟

2- شُومُو٬ اِنگار مَنو یادِت نَمیاد
پیشِ من پُـشـتِـتـو را کِـردی کِه چه ؟

3- شُومُو٬ شیرازو چـِـشات اَلـُو زده
ایکارارو - ایوَرا - کِردی کِه چه ؟

4- شُومُو، من تو شاچراغ بَس میشینم
کارِ بی رضُوی خدا کِردی کِه چه ؟

5- شُومُو٬ مُشـتُـلُـقچی مُـشـتُـلُـق میخواد
آیِه وایَه م تو کوچا کِردی کِه چه ؟

6- شُومُو٬ یـِی بارگی مَنو بُکـُش بُرو
روزُمو ایطُو سیا کِردی کِه چه ؟

7-شُومُو٬ غم داشت تو دلُم گوروک میشد
تی شو وَر دُوشتی و وا کِردی کِه چه ؟

8- شُومُو٬ اَی ما رُو میخـُوی وِل بُکـُنی
نذرِ سِید ابوالوفا کِردی کِه چه ؟

9- شُومُو٬ اشکِ چـِش ما - وَواری - بود
تو به مردم تَرِشا کِردی کِه چه ؟

10- شُومُو٬
تــِلــّـهِ بُختونی گـَردَنِته
يي هَمه سِتم به ما کِردی کِه چه ؟

11- شُومُو٬ نازتو سمندر میخرید
دوسی بُو
* - جُـلُـنـبُـرا - کِردی کِه چه ؟

------------------

*با

----------------------------------------------------------------------

واژه های این شعر:

شُومُو: شما – این شما که از اختصاصات لهجه ی شیرازی است با –شما-ی دوم شخص جمع فرق دارد و به جای دوم شخص مفرد «تو» در مقام دادخواهی یا تند و صریح صحبت کردن استعمال می شود و جنبه ی خطاب دارد با اندکی جسارت و توهین، در انگلیسی برای همین منظور –Hey You- به کار می رود. گاهی «اوی شومو» هم گفته می شود، معنی تقریبی آن چنین است: (با تو هستم...)

بیت 1- یـِی هُو Yey-hov: یکباره – ناگهانی

بیت 1- اَزینا: اصل آن – از اینهاست و باز از مصطلحات لهجه ی شیرازی است و برای لغتی که در خاطرشان نیست به کار می رود.

بیت1- کِه چه؟: که چی؟

بیت 2- پُشتِتو را کِردی: پشتت را راه کردی، به من پشت کردی

بیت 3- اَلُو alov (واو ملفوظ است): آتش شعله ور

بیت 3- ایکارا: این کارها (ایوَرا: این ورها،این اطراف)

بیت 5- مُشتُلُقچی Moštoloq-či: مژده رسان، پیک خوش پیام (مُشتُلُق: انعام)

بیت 5- آیه وایه âye-vâye: آواره، سرگردان

بیت 7- گوروک Guruk (گوروک نخ): بسته نخ، گوله نخ (غیر از کلاف نخ است) در ترکی -تـُپ- به ضم ت می گویند که ریشه آن همان توپ است

بیت 7- تی Ti: نوک

بیت 8- اَی ay (به فتح الف): اگر

بیت 8- سِید ابوالوفا: پیری است مقدس که آرامگاهش در خیابان نادر نزدیک خیابان لطفعلیخان زند است. ميگويند مريد حافظ بوده و بسيار مورد علاقه ي حافظ. در اشعار حافظ به ايشان اشاره شده: وفا از خواجگان شهر با من، كمال دولت و دين؛ بوالوفا كرد.

بیت 9- وَواری Vavâri (به فتح واو اول): عاریه

بیت 9- تَرِشا (کردن) Tarešâ: قطرات آب پاشیدن روی کسی (ریشه آن ترشح است)

بیت 10- تِـلِـّه بُختونی Telle-Boxtuni (به کسر ت، تشدید لام و ضم ب): تله بهتانی، بهتان

بیت 11- جُلُنبُر Jolonbor (به ضم ج و ل و ب): بی سر و پا


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر