آمده ایم نوادا، دو سه روزی میمانیم .
دیروز گرمای شهرمان به نود و هشت درجه فارنهایت رسیده بود.چنین گرمایی در سر آغاز پاییز کمی نا بهنگام بنظر میآمد .اینجا گرمای هوا دستکم بیست درجه از شهر ما خنک تر است .
رفیق مان -ستار خان دلدار -دعوت مان کرد که بیایید اینجا برایتان هتل گرفته ام.
شهری که میعادگاه قمار بازان است! شهری با دهها کازینو و هزاران کانون خوشباشی!
و مردمان ، از هر قوم و قماشی سرگرم برد و باخت. و ما نشسته به تماشا.
قرار است فردا برویم دیدن شهر تاریخی ویرجینیا سیتی، شهری غنوده در دامنه های کوه سییرا ، یادگار روزگاران گذشته ، با ساختمان هایی به سبک و سیاق دویست سال پیش. من این شهر را پیش از این دیده ام و دلم میخواهد بار دیگر به دیدارش بروم .
ویرجینیا سیتی در دوران شکوفایی اش چهار کلیسا ، سه سینما ، یک اپرا هاوس،سه روزنامه محلی، و هتلی با یکصد اتاق داشت که در آن آسانسور بکار گرفته شده بود .
هم اکنون کلیسا ومدرسه و سالن اپرا و رستوران ها و بارهایی که در اوایل قرن نوزدهم ساخته شده اند همچنان ماندگارند ومدرسه ای که بسال ۱۸۷۶ میلادی ساخته شده با همان نیمکت ها و صندلی هایش پا بر جاست
نمیدانم رفیقان به وعده وفا خواهند کرد همراهم خواهند آمد یا اینکه برد و باخت در یک کازینوی سوپر مدرن را به دیدار از چنین شهری ترجیح خواهند داد ؟
ویرجینیا سیتی با آن معادن نقره و طلایش روزگاری ثروتمندترین شهر امریکا بود و جمعیتی حدود ۲۵ هزار نفر داشت ، اما اکنون شهرکی است با حدود هشتصد نفر جمعیت اما سرشار از یادگارهای روزگاران پیشین .
در اکتبر ۱۸۷۵ یک آتش سوزی بزرگ در این شهر روی داد که تمامی شهر را به کام خود کشید و دوازده میلیون دلار خسارت وارد کرد
بنا بنوشته روزنامه های آن زمان ، شدت آتش سوزی به حدی بود که خانه های آجری همچون خانه های کاغذی در لهیب آتش میسوختند و چرخ های واگن های راه آهن آب میشدند
نوشته اند در این آتش سوزی دو هزار نفر بیخانمان شدند