ما توی اداره مان یک آقای دست و پا چلفتی داشتیم که هیچ کاری از دستش بر نمیآمد .
لیسانس زبان فرانسه داشت اما نمی توانست دو کلام فرانسه حرف بزند.
صبح تا غروب توی اداره مان پلاس بود دست به هیچ کاری نمیزد . همکارانش مدام سر بسرش میگذاشتند مسخره اش میکردند ومیخندیدند.
ما میخندیدیم میگفتیم قحط الرجال بود ؟
آقا ! یکماه طول نکشید دیدیم همان آقایانی که مدام این بنده خدا را مسخره میکردند و آدم حسابش نمی کردند حالاچنان پاچه ورمالی هایی میکنند که بیا و تماشا کن .
حالا هم من وقتی پاچه ورمالی های این وزیران و وکیلان نسبت به آسید علی گدای روضه خوان را می بینم حقیقتا حالت تهوع بمن دست میدهد و میخواهم بالا بیاورم. یاد دوران ماضی می افتم که همین پاچه خاران وطنی از جوانی که در سویس درس خوانده بود یک « اعلیحضرت همایونی ظل الله خدایگان شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران » ساختند و لابد اگر این انقلاب کوفتی صورت نگرفته بود مدعی میشدند ایشان خود حضرت باریتعالی است!
در زبان انگلیسی به اینجور پاچه خاری ها میگویند Flattery
این هم شرح و تفصیلاتش :
Flattery, also called adulation or blandishment, is the act of giving excessive compliments, generally for the purpose of ingratiating oneself with the subject. It is also used in pick-up lines when attempting to initiate sexual or romantic courtship
See translation