میرزا جهانگیر خان شیرازی معروف به صور اسرافیل از روزنامه نگاران شجاع انقلاب مشروطیت بود که پس از بتوپ بسته شدن مجلس ، دستگیر و در باغشاه در حضور محمد علیشاه قاجار اعدام شد .
میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل یکی از اعضای سخت کوش انجمن آذربایجان و یکی از اعضای حوزه مخفی اجتماعیون عامیون تهران بود .
او در فعالیت های سوسیال دموکراتیک خود با حیدر خان عمو اوغلی یکی از مبارزان بسیار رادیکال جنبش مشروطه آشنا شد و در سازماندهی حرکت های ضد استبدادی با اوهمکاری میکرد .
هنگامیکه محمد علیشاه مقدمات سرکوب نهضت مشروطیت را تدارک میدید عده ای از اعضای فرقه اجتماعیون عامیون برای مقابله با شاه و بسیج مردم کمیته ای بنام کمیته انقلاب ملی تشکیل میدهند که در واقع مرکز تصمیم گیری سازمان های مشروطه خواه بود که میرزا جهانگیر خان هم در آن عضویت داشت.
میرزا جهانگیر خان شیرازی با انتشار روزنامه صور اسرافیل به جنگ استبداد وملایان هواخواه استبداد رفت و سر انجام جان خود را در این راه فدا کرد .
روزنامه صور اسرافیل ستونی داشت بنام « چرند و پرند »که توسط مرحوم علامه دهخدا نوشته میشد و خوانندگان وخواهندگان بسیاری داشت و یکی از شاهکارهای طنز نویسی در عرصه ادبیات میهن ماست .
مرحوم دهخدا در این ستون با زبان مردم کوچه و بازار شاه و علمای اعلام و درباریان و شاهزادگان و فئودال ها و امیران را چنان به نقد میکشید که دشمنی آنان را بر انگیخت تا آنجا که ملایان از حربه همیشگی خود - تکفیر - استفاده کردند و بدنبال آن اراذل و اوباش بهمراه طلبه های چماق بدست وا اسلاما و واشریعتا گویان به دفتر روزنامه حمله کردند و آنرا به آتش کشیدند .
یکی از شاهزادگان قاجاری بنام عین السلطنه دشمنی خود با میرزا جهانگیر خان و روزنامه صور اسرافیل را اینگونه بیان میکند :
« این میرزا جهانگیر شیرازی یکی از آن لامذهب هاست ، تا بحال دو بار روزنامه اش توقیف وسه مرتبه محاکمه شده است .این محاکمه و توقیف هممثل چوب زدن و تبعید کردن های سابق باعث ترقی او شده ، بالاخره موقوف یا توقیف ابدی خواهد شد . یا از مذهب بد می نویسد یا از علما یا از شاه یا از محترمین .اول کاری که روزنامه ها کردند بعد از هزار و سیصد سال دنبال مذهب افتاده میخواهند مذهب تازه برای ما درست کنند »
همین عین السلطنه پس از اینکه صور اسرافیل و ملک المتکلمین در باغشاه اعدام شدند در یاد داشت های روزانه خود چنین نوشته است :
«چهارشنبه ۲۴ جمادی الاول، صبح به اتفاق حاجی افخم الدوله باغشاه رفتیم . به محض ورود مسموع شد که ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر مدیر صور اسرافیل را طناب انداختند ( دار زدند ). این است سزا و جزای کسی که از خدا گرفته تا تمام انبیا را بد بگوید و هزار ها بیت در کهنه پرستی و دین و مذهب و تربت سید الشهدا مضمون و ناسزا کتابت کند .خدا منتقم حقیقی است و دست بر دار نیست . »
در باره اعدام ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل یک خبر نگار روسی بنام مامنتف که در باغشاه حضور داشت چنین نوشته است :
«سرگذشت این دو تن بسیار ساده بود ، امروز ایشان را به باغ بردند پهلوی فواره نگه داشتند . دو دژخیم طناب به گردن ایشان انداخته از دو سو کشیدند ،خون از دهان ایشان آمد ، این زمان دژخیم سومی خنجر در دل های ایشان فرو کرد »
میرزا جهانگیر خان در آخرین مقاله خود در صور اسرافیل گویی سرنوشت فرجامین خود و محمد علیشاه را میدانست. او در این مقاله میگوید :
«ما از این جانبازی و فداکاری عاری نداریم و هیچوقت نمیگوییم چرا مغلوب مستبدین و بی دین ها شده ایم زیرا برادران آذربایجانی و گیلانی و فارسی و اصفهانی ما در راه اند وعنفریب خواهند رسید. ما میخواهیم با بدن های خود زیر سم اسب های آنان را نرم ومفروش کرده و زمین تهران را برای مقدم این مهمانان از خون گلوی خود زینت دهیم وبه آن برادر های مهربان بگوییم و افتخار کنیم که ماییم پیش صف های شهدای آزادی »