دنبال کننده ها

۱۴ آبان ۱۴۰۳

پزیدن

یک روز ما سر به هوایی کردیم « اناث » را « اناس» نوشتیم
رفیق مان یقه مان را گرفت که : آقا ! شما دیگر چرا ؟ شما که لولهنگ تان خیلی آب بر میدارد !نکند منظورتان « آناناس» است ؟
گفتیم : ببین رفیق جان ! پسرمان یک روز بما گفته بود : بابا جان ، شما خجالت نمی خوری پزیدن بلد نیستی؟
ما ابوی محترم چنان پسری هستیم !
May be an illustration of 2 people and child
See insights and ads
All reactions:
Mina Siegel, Foroz Nader and 72 others

۱۲ آبان ۱۴۰۳

باران

امروز اینجا باران میبارد . کنار پنجره نشسته ام و به ریزش باران چشم دوخته ام . بوی خاک میآید . عطر زمین میآید . زمینی که با آن نامهربانیم .
به تماشای باران نشسته ام . چقدر زیباست . دلم میخواهد زیر باران راه بروم . بروم از مادر زمین بخاطر نا مهربانی هایمان پوزش بخواهم .
این
فصلِ دیگری‌ست
که سرمایش
از درون
درکِ صریحِ زیبایی را
پیچیده می‌کند.
یادش به خیر پاییز
با آن
توفانِ رنگ و رنگ
که برپا
در دیده می‌کند!
«شاملو»
See insights and ads
All reactions:
Mina Siegel, Banoo Saberi and 32 others

هالووین

هالووین
نوا جونی و آرشی جونی - 2024
May be an image of 2 people
See insights and ads
All reactions:
Mina Siegel, Nasser Darabi and 72 others