دنبال کننده ها

۲۶ تیر ۱۴۰۲

با ما دوست میشوی ؟

یک بنده خدایی پیامی برایم فرستاده بود نوشته بود: آقای گیله مرد ! ما دل مان میخواهد با شما دوست بشویم ! آیا شما حاضرید دوست ما بشوید ؟
گر بر سر چشم ما نشینی
بارت بکشم که نازنینی!
در پاسخش نوشتیم : ای آقا ! شما مگر از جانت سیر شده ای آمده ای میان پیغمبرها یقه جرجیس را چسبیده ای ؟ ما از آن گوشت گاومیش ها هستیم که با این الوها پخته نمی شویم ! مضافا اینکه از آن امامزاده ها هستیم که نه کور میکنیم نه شفا میدهیم . از قلیان چاق کردن هم فقط پف نم زدنش را بلدیم . اینجا هر صبح و شام یک عالمه قاپوچی باشی و سالدات و قلق چی و سر عسکر و تفنگچی و زنبورک چی و نوکرک وعجوزک لازم است بیایند اخم های ما را وا کنند آنوقت شما میخواهی با چنین آدمی دوستی کنی؟
ما پیر و بد اخلاق و بهانه گیر ‌و بد قلق و بد لعاب ‌و پیزری و بامبولی و پیزی افندی عنق منکسره و زود رنج و گنده دماغ و من مره قوربان و بقول همسرمان « اصغر ترقه » هستیم که با هفتاد من عسل هم نمیشود خوردمان !
شما به این پرت و پلاهای طنز آمیز ما اعتنا نکنید .
آدم تلخی هستیم و به درد دوستی نمی خوریم !
آقای مربوطه آمد چند تا عکس الفیه شلفیه لخت و پتی از دختر عمه جان و دختر خاله جان شان برای مان فرستاد اما وقتی اخم و تخم گیله مردانه و هیبت پیل افکن ما را دید فورا یک پا داشت یک پا هم قرض کرد زد به چاک !
ما هم دست به دامان آقای زبرجد ( همان زاکر بر سابق) شدیم و شمشیر دیلیت و بلاک را برداشتیم همه قوم و قبیله آقا را از دم درو کردیم آمدیم با خیال راحت و‌ وجدان آسوده نشستیم به پرت ‌پلا نویسی !
شاملو بود که میگفت :
هر گز کسی اینگونه فجیع
به کشتن خود بر نخاست
ما هم از شاملو یاد گرفتیم
May be an image of 4 people and flower
All reactions:
Aziz Asgharzadeh Fozi, Davood Badkoobeh and 43 others

پدر هموطنان خود را در میآوریم

مرحوم محمد علی فروغی اولین نخست وزیر رضا شاه ، پس از جنگ جهانی اول به نمایندگی دولت ایران به جامعه ملل رفته بود .
گویا یک‌وقت نماینده‌ یکی از دولت‌ها که ایران را چندان نمی‌شناخت – و تنها در تاریخ خوانده بود که ایرانیان در روزگاران گذشته به شرق و غرب عالم یورش میبرده و از قسطنطنیه تا دهلی را زیر پا می‌گذاشته‌اند ـ از فروغی پرسیده بود: حالا در این قرن با همسایگان خود چطور رفتار می‌کنید؟
مرحوم فروغی به طنز جواب داده بود: خیلی خوب . با همسایگان برادرانه رفتار می‌کنیم ولی پدر هموطنان خودمان را درمی‌آوریم.
May be an image of 1 person
All reactions:
Farhad Ghasemzadeh, Sheila Ziarati and 33 others

پستانک

( از داستان های بوئنوس آیرس )
در بوئنوس آیرس سینیور کاپه‌لتی بهترین رفیقم بود. هشتاد سالی داشت. قبراق و سر حال و خوش زبان. بازنشستۀ وزارت بهداری بود.
مرا خیلی دوست داشت. وقتی فهمید می‌خواهم از بوئنوس آیرس به آمریکا بیایم اخم‌هایش را تو هم کرد و گفت: کاراخو!(1) دلت می‌آید ما را رها کنی بروی ینگه دنیا؟
خنده از لبانش نمی‌افتاد. از آن ایتالیایی‌های خوشگذران و بشکن و بالابنداز بود که دنیا را جور دیگری می‌دید. اصلا از نق و نوق و شکوه و ناله و ندبه و گلایه بدش می‌آمد. همیشه به من می‌گفت:
Asan! Disfruta de la vida(2)
اگر کسی از گرانی و بیکاری و ناداری نک و نال می‌کرد سینیور کاپه‌لتی فورا مرا صدا می‌کرد و می‌گفت: اسن! یکدانه «مامادرا» بیار بگذار دهن آقا! (حسن! یکدانه پستانک بیار بگذار دهن آقا!)
حالا سال‌هاست سینیور کاپه‌لتی زیر خاک خوابیده است. اما من هر وقت در چنبر زندگی گیر می‌افتم و می‌خواهم نک و نالی راه بیندازم، یاد حرف‌های سینیور کاپه‌لتی می‌افتم و می‌گویم: سینیور کاپه‌لتی کجایی؟ بیا یکدانه «مامادرا» بگذار توی دهن این آقای نق نقو!
--------------------------------------
carajo = لعنتی
از زندگی لذت ببر
Mamadera= پستانک
All reactions:
Aziz Asgharzadeh Fozi, Fariba Khou and 83 others

ز هر تخم برداشت هفتاد تخم

آقایان خانم ها ! بوته های گوجه مان به بار نشسته اند. روی هر شاخه اش صدتا گوجه به آدم چشمک میزند . بعضی ها قرمز شده اند . بعضی ها هنوز سبزند . چاره ای نداریم با دولت خلق چین! وارد مذاکرات تجاری بشویم بلکه بتوانیم گوجه های مان را به چین صادر کنیم !شاید هم مقداریش را به ونزوئلا صادر کردیم که آن بیچاره ها از زمانی که آن آقای شاگرد شوفر (موسوم به پامادور ) رییس جمهورشان شده رنگ پیاز و گوجه فرنگی و خیار و اشکنه را ندیده اند
گوش شیطان کر داریم میلیونر میشویم . به حکومت نکبتی اسلامی هیچ اعتمادی نداریم و گرنه یکی دو کشتی از گوجه های مان را میفرستادیم ایران !
All reactions:
Hanri Nahreini, Aziz Asgharzadeh Fozi and 125 others

آقا نمی آید

آقا تریاکی شده
آقا مافنگی شده
چند روز پیش امام جماعت مسجد محله مان میگفت :که این آمریکائی های از خدا بی خبر و این اسرائیلی های شیطان پرست تیر زده اند پای آقا تا آقا - قربانشان بروم -نتوانند ظهور کنند و بساط هرچه ظلم و شیطان پرستی و گرما و بی آبی و نداری و سیل و طوفان و بیماری و غم و غصه را از زمین برچینند . قرار بود آقا سوار بر یک اسب سپید با یک شمشیر خونچکان همراه با سیصد و سیزده نفر از یارانش - که امام خمینی و آسید علی آقای روضه خوان هم در زمره آنهاست - از راه برسند ‌ونسل هر چه قاسطین و مارقین ‌و ناکثین و ناکسان را از روی زمین بردارند
امام مسجد محلمان حتی قسم خورد که کسی که خود آقا را دیده به یک آقای آشنای دیگرش گفته که آقا از بس تریاک کشیده زمینگیر شده. مافنگی شده . آخر مردم توی چاه جمکران همراه عریضه های شان پول وتریاک هم می ریزند !
حاج آقا جزایری یکی دو روز بعدیک صندوق در مسجد گذاشت که برای سلامتی آقا نذر جمع کند و گفت هر چه بیشتر پول تو صندوق جمع شود آقا زودتر خوب می شود . اما از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان آلان مردم اصلن پول تو دست و بالشان نیست که برای صدقه بدهند , گاس اکثر مردم خودشان صدقه بگیر شده اند . کور شوم اگر دروغ بگویم . همه ی اینها را یا خودم دیدم یا امام مسجد محلمان و یا آن آقای آشنای امام مسجد ... خلاصه اینکه , گفتم که گفته باشم منتظر ظهور آقا نباشید حالا حالا ها . آقا علیل و پیزری شده و نمی تواند بیاید !
-///
این داستان را یکی از ایران برای مان فرستاده ما هم یک کمی چکش کاری اش کرده چشم ‌‌و ابرویش را دستکاری کرده ایم ! .
شما هم لطفا منتظر ظهور آقا نباشید . آقا حال شان خوب نیست . علیل شده . فعلا صلوات جلی بفرستید و برای سلامتی آقا دعا کنید . نذر هم یادتان نرود .
No photo description available.
All reactions:
Aziz Asgharzadeh Fozi, Fariba Khou and 79 others