دنبال کننده ها

۱۸ مهر ۱۴۰۲

بر ما چه گذشت

گویی همین دیروز بود . با تنی رنجور و روحی زخم خورده از زندان امام خمینی بیرون آمدم . زندانی که نه تنها جسمم بلکه روح و روانم را نیز در هم شکسته بود .
سالها طول کشید تا توانستم از آن کابوس های هولناک شبانگاهی نقبی به نور و روشنایی بزنم .
گناهم چه بود ؟ هنوز هم نمیدانم . فقط این را میدانم که مرا هم از اجزای حکومت طاغوت میدانستند که میخواسته است با «الله» بجنگد ‌ودر تحکیم حکومت طاغوت جانفشانی میکرده است !
آخوندک بوگندویی که محاکمه ام میکرد عکس هایی را نشانم داد که میکروفن در دست کنار شاه و شهبانو ایستاده بودم .
میگفتم : آقا جان ! من خبرنگار رادیو بودم . برایم چه فرقی داشت کنار شاه یا برژنف یا یاسر عرفات ایستاده باشم ؟
میگفت : اگر ساواکی نبودی چگونه اجازه یافتی کنار طاغوت بایستی؟
چه شانسی آوردم مرا پای دیوار الله اکبر به گلوله نبستند . از زندان رها شدم اما پنج سال حق خروج از کشور را نداشتم .
از زندان امام خمینی آزاد شدم و به زندان بزرگ دیگری در غلتیدم . زندانی بنام ایران.
اگر مرا کشته بودند امروز چهل و سه سال بود زیر خاک خفته بودم .
چهل و ‌‌سه سال پیش در چنین روزی از زندان امام خمینی آزاد شدم .
May be an image of 1 person
All reactions:
Parvaneh Omidi, Mehdi HA and 26 others

حاج آقا خر

مشدی ابوطالب چندمیلیون تومانی به عباس آقا بدهکار بود.
عباس آقا ، نزدیکی های خانه مشدی ابوطالب بقالی داشت و به مشدی ابوطالب نسیه میداد.
مشدی ابوطالب رفت حج و حاجی شد . رفت حج تا خر کریم را نعل بکند و به آقای باریتعالی نزدیک تر بشود .
وقتی از حج برگشت رفت سراغ عباس آقا.
عباس آقا به خیال اینکه مشدی ابوطالب آمده است بدهی اش را کارسازی بکند یک عالمه پیزر لای پالان مشدی ابوطالب گذاشت و کم مانده بود دست هایش را ببوسد.
مشدی ابوطالب رو به عباس آقا کرد ‌وگفت: عباس آقا جان ! قربان دستت ، آن دفتر دستکی را که نام بدهکاران را در آن می نویسی بیاور ببینیم ما چقدر بشما بدهکاریم
عباس آقا که از کسادی بازار و کرایه دکان بجان آمده بود دفترش را بیرون آورد ‌‌داد دست مشدی ابوطالب.
مشدی ابوطالب نگاهی به لیست بدهی هایش انداخت و گفت : عباس آقا جان ! قربان معرفت ات ، لطفا جلوی اسم مان بجای مشدی ابوطالب بنویس حاجی ابوطالب !
و راهش را کشید و رفت .
حضرت سعدی - یا بقول بعضی ها سعدی علیه الرحمه - در باب هفتم گلستان میفرماید :
خر عیسی گرش به مکه برند
چون بیاید هنوز خر باشد
آقا ! ما با این فرمایش جناب سعدی مخالفیم . این جناب خری که به مکه معظمه تشریف فرما شده و سر و مرو گنده برگشته است اسمش دیگر خر نیست بلکه باید صدایش کنیم حاج آقا خر ! خلاف عرض میکنیم ؟
May be an illustration of 1 person and text
All reactions:
Nasrin Zaravar, Parvaneh Omidi and 50 others

هنگامه های بی سر و سامانی

آقای اسراییل میگوید: غزه را از صفحه روزگار پاک خواهد کرد
آقای حماس میگوید :گروگان های اسراییلی را یک به یک اعدام میکند .
آقای امریکا تیر و ترقه و ناو هواپیمابر به اسراییل میفرستد
آقای جمهوری اسلامی پول و‌موشک و پاسدار و آدمکش روانه منطقه میکند
آقای اردوغان امریکا را تهدید میکند.
و من بیاد ماجرایی در هنگامه جنگ جهانی دوم می افتم :
نوشته اند : بهنگام جنگ جهانی دوم ، پارتیزان های نهضت مقاومت فرانسه یک افسر نازی را به گروگان میگیرند . نازی ها مقر پارتیزان ها را در یکی از روستاهای کوهستانی به محاصره در میآورند .همه زنان و کودکان را به درون کلیسایی میفرستند . درهای کلیسا را می بندند . همه مردان روستا را دستگیر میکنند. پیر ‌‌و جوان و‌خرد و کلان را به رگبار گلوله می بندند . آنگاه کلیسا را به آتش می کشند و زنان و‌کودکان را جزغاله میکنند .
چه کسی بود که میگفت انسان گرگ انسان است ؟
داستان دیگری از حماقت همین انسان برایتان بگویم :
بهنگام جنگ جهانی دوم مردی یهودی از اردوگاه مرگ نازی ها میگریزد. با چه مشقتی خودش را به روسیه میرساند. به ارتش سرخ می پیوندد . به خط مقدم جبهه فرستاده میشود تا با نازی ها بجنگد. اما لب به غذا نمیزند تا از گرسنگی میمیرد ! چون غذای ارتش سرخ گوشت خوک دارد !
آخر چه میرود بر این جهان
که در همه جاده های آن
هنگامه های بی سر و سامانی است و‌جنگ ؟
وحماقت و تباهی نیز
May be a black-and-white image of 4 people
All reactions:
Mina Siegel, Touradj Parsi and 76 others

تعفن بیداد

تعفن بیداد
از زمین و آسمان و دریا گلوله می بارد .
کودکان زیر آوارها مدفون میشوند . مادران ضجه میزنند .
و در این قلمروی بیداد ، مرگ سایه سیاه شوم خود را تا فراخنای دریاها و کوهها گسترانیده است .
« کاش در این جهان
مردگان را ، روزی ویژه بود
تا چون از برابر اینهمه اجساد
گذر می کنیم
تنها دستمالی برابر بینی نگیریم
این پر آزار
گند جهان نیست
تعفن بیداد است»(۱)
——-
۱-شعر : احمد شاملو
No photo description available.
All reactions:
Nasrin Zaravar, امیر شریف and 85 others