دنبال کننده ها

۱۰ فروردین ۱۴۰۳

ماست و خیار شاهانه

در زمان ناصرالدینشاه ، روزی امیرکبیر که از حیف ومیل سفره های درباری به تنگ آمده بود به شاه پیشنهاد کرد برای یک روز آنچه رعیت می خورند را میل فرمایند!
شاه پرسید مگر رعیت ما چه میل می کنند؟
امیر گفت : ماست و خیار!
شاه سر آشپزباشی‌ را صدا زد و فرمان داد برای ناهار فردا ماست و خیار درست کند .
سر آشپزباشی‌ به تدارکات چی دستور تهیه مواد زیر را داد :
ماست پر چرب اعلا ۱ من
خیار نازک و قلمی ورامین ۲ من
گردوی مغز سفید بانه ۳ کیلو
پیاز اعلای همدان ۱ من
کشمش اعلا و مویزِ شاهانی بدون هسته ۱ کیلو
نان مرغوب مغز دار خاش خاش دارِ دو آتیشه ۳ من
نعناع باغی اعلا و سبزی‌های بهاره فلان مقدار …….
ناصر الدین شاه بعد از اینکه یک شکم سیر ماست و خیار تناول فرمودند ، فرمان به یک کاسهِ اضافه دادندو به امیرکبیر گفتند :
پدر سوخته ها رعایای ما چه غذاهایی می خورند و ما بی‌ خبر بودیم!
از این پس هر کس نارضایتی کرد و کفرانِ نعمت ، به چوب و فلک ببندینش …
در زمانه ما هم در آن هنگامه شگفتی که آقای معجزه هزاره سوم بر کرسی ریاست جمهوری لمیده و سکاندار حکومت جاکشان بود یکی از خبرنگاران پرسیده بود که:
آقای دکتر! شما با این سفرهای استانی تان کلی خرج و مخارج بابت خورد و خوراک خودتان و همراهان و بادنجان دور قاب چین های تان روی دست ملت میگذارید .
آقای معجزه هزاره سوم هم با وقاحت تمام فرموده بود : ما ناهارمان را از خانه خودمان با خود میآوریم !
May be an image of 1 person
See insights and ads
All reactions:
Nasser Darabi, Karim Akhavan and 43 others

تگرگ

دیروز صبح از شکوفه ها عکس گرفته بودم . میخواستم بگویم هول و هیبت زمستان شکسته است .
امروز عصری نشسته بودم کتاب می خواندم . سرم را که بلند کردم دیدم برف میبارد .
قهوه ای درست کردم نشستم به تماشای باریدن برف.
نمیدانم شکوفه ها از این سرما جان به سلامت بدر می برند یا نه ؟
این را میدانم آنهایی که باغ گیلاس و بادام دارند حالا اگر کاردشان بزنی خون شان در نمیآید
بارش برف و تگرگ در این وقت سال یعنی فاتحه گیلاس و بادام خوانده است
هزار سال پیش بیچاره فردوسی هم به همین درد مبتلا بود و مینالید که :
بر آمد یکی ابر و شد تیره ماه
همی تیر بارید ز ابر سیاه
نه دریا پدید و نه دشت و نه راغ
نبینم همی در هوا پر زاغ
تگرگ آمد امسال برسان مرگ
مرا مرگ بهتر بدی از تگرگ
در گندم و هیزم و گوسفند
ببست این بر آورده چرخ بلند
نماندم نمکسود و هیزم نه جو
نه چیزی پدید است تا جو درو....
از قدیم هم گفته اند : سنگ به در بسته و پای شکسته میخورد
دلم برای فردوسی بیشتر سوخت تا گیلاس کاران و بادام کاران کالیفرنیا .
See insights and ads
All reactions:
Farhad Ghasemzadeh, Mina Siegel and 88 others

۸ فروردین ۱۴۰۳

شکار لحظه ها

شکار لحظه ها
نوا جونی و نوه خاله مامانش !!!!
عکاسباشی: گیله مرد
نوروز امسال - کالیفرنیا
May be an image of 1 person and baby
See insights and ads
All reactions:
Banoo Saberi, Nasser Darabi and 34 others

اما پدر خرت بسوزد

حبیب یغمایی تعریف می‌کرد : " شبی در راه سمنان بودم و چون دیر وقت شد به منزل دوستی وارد شدم تا فردا صبح ادامه طریق دهم . دوستم پذیرایی کرد و بعد از شام هم به عادت مالوف به رختخواب رفتم ؛ ولی خر صاحبخانه تا صبح عر عر کرد و نگذاشت راحت بخوابم !
صبح دوستم بعد از صبحانه مرا بدرقه کرد و دم در پرسید که انشاالله بد نگذشته باشد ؟
و منهم فی البداهه گفتم :
خود آدمک بدی نبودی
اما پدر خرت بسوزد !
و همین تک بیت فی البداهه دوستی چندین و چند ساله ما را خراب کرد
May be an image of 1 person
See insights and ads
All reactions:
Mina Siegel, Banoo Saberi and 45 others