دنبال کننده ها

۱۹ فروردین ۱۴۰۳

یاوه ها

چون خدای تعالی آدم را بیافرید نور مصطفی در پیشانی آدم بود ! شعاع آن بر آدم همی تافت. نمیدانست آن نور چیست .
گفت : یارب ! این نور چیست ؟
جبرییل آمد گفت: یا آدم ! خدا میگوید : آن نور ، فرزند تست محمد مصطفی !
آدم بر وی سلام کرد .
خدای تعالی به نیابت مصطفی جواب او باز داد !
حضرت رسول فرمود : خداوند پس از آفریدن من مرا هژده هزار سال زیر عرش باز داشت، سپس هژده هزار سال دیگر.
نقل از کتاب (تفسیر سور آبادی )
بدین ترتیب معلوم مان میشود که جناب آقای باریتعالی سی و شش هزار سال پیش از خلقت جناب آدم ، حضرت محمد صلی الله را آفریده و سی و شش هزار سال طفلکی را در خمره سرکه چپانده تا گندیده نشود !
می بینید ما در چه اقیانوسی از ترهات نشو و نما کرده ایم ؟
May be an illustration
See insights and ads
All reactions:
Susan Azadi, Siavash Roshandel and 66 others

بامداد کالیفرنیا

بامداد کالیفرنیا
ما کدخدای چنین ولایتی هستیم. ولایتی همه سبزی و سبزینه .
هر وقت هم دل مان از زمانه و ابنای زمانه میگیرد میرویم اینجا روی همین نیمکت می نشینیم به آوای دلنشین رودخانه گوش میدهیم و غزلی تازه می سراییم ! اما غزل های مان متاسفانه فقط به درد عمه جان مان میخورد.
هر وقت هم از غزل سازی و غزل پردازی و غزلسرایی فارغ میشویم میرویم با ابزار آلات سیصد سال پیش آهنگری میکنیم!
حالاست که سر ‌وکله این رفیق سابق مان رهبر محبوب خلق پریشان حضرت امیر اکبر خان سر دوزامی اینجا پیدا بشود و یک گزکی ، بهانه ای ، چیزی پیدا بکند و مثل کنیز مرحوم حاجی باقر هی نق بزند و هی برای مان پاپوش درست بکند و بگوید سبزه ها و گلها مصنوعی اند و این درخت چنار هم تقلبی است و آقا کمال هم برایش هورا بکشد !
خداوند ما را از شر این رهبران کبیر و آن هورا کشان در امان نگهداراد! آمین یا رب العالمین !
See insights and ads
All reactions:
Susan Azadi, Hanri Nahreini and 70 others

۱۵ فروردین ۱۴۰۳

باغبانی گیله مردانه

ما اینجا در کالیفرنیا چهار پنج سالی خشکسالی داشتیم . آسمان ناخن خشکی میکرد و ما هم هر چه نذر و نیاز به درگاه حضرت میکاییل میکردیم ناله ها و ندبه های ما به گوش مبارک ایشان نمیرسید. تابستان که میشد جنگل های دور و بر خانه مان آتش میگرفت ما مجبور میشدیم همراه آهوان و بلدرچین ها و بوقلمون ها و چرندگان و پرندگان دیگر به جای امنی کوچ بکنیم و مدام چشم به آسمان داشته باشیم که خدایا پروردگارا بارالها نکند خانه و خانمان مان دچار آتش سوزی بشود و آواره و آلاخون والاخون بشویم
الحمدالله یکی دو‌سالی است دعاهای ما مستجاب شده منتهای مراتب کون آسمان سوراخ شده و مدام شبانه روز یا باران است یا برف است و بهار ‌‌تابستان و‌پاییز و زمستان مان معلوم نیست
الغرض ! امروز رفتیم پانزده دلار دادیم چند تا بوته گوجه فرنگی خریدیم آوردیم کاشتیم و اگر خدا خدایی بکند ‌دوباره برای مان سیل و توفان و بقول شیرازی ها قوره تراق و بقول رشتی ها گورخان نفرستد خواهیم توانست به عون الهی محصولات مان را به چین و‌ماچین و ایضا به نیرنگستان آریایی اسلامی خودمان صادر کنیم و‌پولدار بشویم .
یاد آذر فخر به خیر ، تا مرا میدید میگفت: چطوری کدخدا؟
میگفتم : خوبم . سرگرم کشت و کار هستم !
میخندید و میگفت : تو چه جور کدخدایی هستی میروی به گل های مصنوعی آب میدهی؟
حالا یکی دو‌تا عکس از بوته های گوجه فرنگی ام را اینجا میگذارم تا شما بیایید کشاورزی را از آقای گیله مرد یاد بگیرید. حرف های آذر فخر را هم جدی نگیرید . ما یکی دو بار به گل های مصنوعی آب دادیم و این هم گزکی شد دست دوستان و دشمنان تا مهارت و تخصص ما در باغبانی و باغداری و کشت و برداشت را زیر سئوال ببرند !
ما هم عجب رفیق رفقایی داشتیم و داریم ها !
See insights and ads
All reactions:
Banoo Saberi, Nasser Darabi and 37 others