دنبال کننده ها

۲۸ آذر ۱۴۰۰

در راه خدا

می پرسد : اهل کجا هستی ؟
میگویم : اهل خاک
می پرسد : چه مذهبی داری ؟
میگویم : لا مذهبی !
لحظه ای به من خیره میشود و آنگاه موعظه اش را آغاز میکند . برایم از مسیح مقدس میگوید که بخاطر گناهان مان مصلوب شده است .
چهل و چند سالی دارد . زیباست . با چشمانی برنگ دریا و لباسی به رنگ آسمان . چند دقیقه ای برایم موعظه میکند . بی هیچ واکنشی به حرف هایش گوش میدهم . میرود از توی ماشینش یک جلد کتاب مقدس میآورد و آنرا بدستم میدهد . قول میدهد باز هم به دیدارم بیاید . چنان با ظرافت حرف میزند که دلم نمیآید با او به بحث و جدل برخیزم . کتاب مقدس را میگیرم و میگویم : کریسمس مبارک .
دستم را به گرمی میفشارد و میگوید : کتاب مقدس را بخوان ! درمان همه درد های بشری است !
خنده ام میگیرد . میخواهم بگویم باعث و بانی همه سیه روزی های بشری همین کتاب های مقدس اند اما چیزی نمیگویم .
نگاهی سرسری به نخستین صفحه کتاب مقدس می اندازم . نوشته است تا کنون یک میلیادر و هشتصد میلیون جلد از همین کتاب مقدس در یکصد و نود کشور جهان توزیع شده است ! یک میلیارد و هشتصد میلیون جلد !!
یکبار دیگر بیاد آن گفته ابو سعید جنابی از رهبران قرامطه ایران می افتم که هزار سال پیش گفته بود : سه کس مردمان را تباه کردند . شبانی و طبیبی و شتربانی ...
No photo description available.

ناکثین ، مارقین ، قاسطین


برخی از دوستان از من پرسیده اند بعضی از واژه هایی را که من در نوشته های خود بکار می برم در نمی یابند و خواهان توضیحی در باره سه واژه مارقین و ناکثین و قاسطین شده اند
ما اگر چه هنوز به مقام والای حجت الاسلامی نرسیده ایم اما امر دوستان را اطاعت میکنیم و به شرح مختصر این سه واژه می پردازیم
** علی بن ابیطالب در دوران حکومت پنج ساله خود با سه جنبش اعتراضی روبرو شد و کوشید بضرب شمشیر این سه جنبش را سرکوب کند .
این سه جنبش عبارت بودند از:
ناکثین یا گروه پیمان‌شکنان:
سردمداران این گروه، خصوصاً طلحه و زبیر در سایه احترام عایشه همسر پیامبر ، سپاه بزرگی برای تصرف کوفه و بصره ترتیب دادند، خود را به بصره رساندند و آن را تصرف کردند.
در این نبرد که به جنگ جمل مشهور است، طلحه و زبیر کشته شدند و سپاهشان پراکنده شد و گروهی به اسارت در آمدند
قاسطان یا گروه ستمگر:
رئیس این گروه معاویه بود
نبرد صفین در منطقه‌ای میان عراق و شام بین علی و همین گروه به سرکردگی معاویه رخ داد که در آن، خون بیش از صد هزار نفر ریخته شد. در این نبرد، علی به هدف نهایی خود نرسید
مارقین یا گروه خارج از دین:
اینان همان گروه « خوارج » هستند که تا پایان نبرد صفین در رکاب علی بودند وبرای او شمشیر میزدند اما چندی بعد بر امام خود شوریدند و گروه سومی تشکیل دادندکه هم بر ضد علی و هم بر ضد معاویه بود.
علی با این گروه در منطقه‌ای به نام نهروان رو به رو شد و جمع آنها را متفرق ساخت.
اما سرانجام یکی از همین خوارج او را به قتل رساند.
****
No photo description available.

کشتنیان ، نه کشتی بان

بارها اینجا و آنجا دیده ام که کسی یا کسانی شعر معروف منوچهری دامغانی را غلط می‌خوانند و واژه کشتنیان را کشتیبان (- کشتی بان )می‌دانند .
داستانش هم گویا بر می‌گردد به ماجراهای سی تیر و اینکه رضا سجادی گوینده رادیو اعلامیه دولت قوام السلطنه را غلط خوانده و بجای کشتنیان از واژه کشتی بان استفاده کرده است
بخشی از مسمط معروف منوچهری دامغانی را اینجا می‌گذارم بلکه اهل سخن را بکار آید :
باز دگر باره مهر ماه در آمد
جشن فریدون آبتین به بر آمد
عمر خوش دختران رز به سر آمد
کشتنیان را سیاستی دگر امد
دهقان در بوستان همی سحر آمد
تا ببرد جان شان به ناخن و چنگال
همانگونه که ملاحظه میفرمایید شاعر از آمدن دهقان به بوستان و قطع شاخه های درختان انگور سخن می‌گوید و سیاست نیز بمعنای مجازات است نه مقوله ای آکنده از دروغ و یاوه و ابتذال که امروز حربه نابکاران و گاو گند چاله دهانان است

۲۵ آذر ۱۴۰۰

حسن مدرس و رضا شاه

حسن مدرس ودشمنی بیمارگونه با رضا شاه
در گفتگو با شبکه جهانی تلویزیون ملی پارس
Sattar Deldar 12 15 2021

غم ما هم نیست ؟

سعدی ؛ در گلستان حکايتی دارد که ميگويد :
يکی از ملوک شنيدم که شبی در عشرت روز کرده بود و در پايان مستی ميگفت :
ما را به جهان خوش تر از اين يکدم نيست
کز نيک و بد انديشه و از کس غم نيست
درويشی برهنه ؛ به سرما ؛ بيرون خفته بود . بشنيد و گفت :
ای آنکه به اقبال تو در عالم نيست
گيرم که غمت نيست ؛ غم ما هم نيست ؟؟
این را نوشتم تا یاد آوری کنم که در این روز های سرد همانگونه که برای فرزندان و نوه نتیجه های مان کادویی میخریم تا دل شان را شاد کنیم کمی هم بفکر بیخانمان ها و فقیرانی باشیم که نه در زمین بختی دارند و نه در آسمان تختی ...
May be a black-and-white image of text that says 'CS175720 THE WIDENING GAP... HAVES HAVE- NOTS PO CARTOONSIO ERTY ACARTOON COLLECTIONS hsền'

بهای جنگ

میگوید: هیچ میدانی پس از فاجعه یازدهم سپتامبر چه تعداد از سربازان امریکایی در جنگ های عراق و افغانستان کشته شده اند ؟
میگویم: نمیدانم
میگوید:شش هزار و نهصد نفر
می پرسم : از کشتگان عراق و افغانستان چه میدانی؟
میگوید : پنجاه هزار تن از نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان و پاکستان و عراق بهمراه یکصد و ده هزار تن از جنگجویان مسلمان در این نبرد بیست ساله جان باخته اند .
می پرسم : بر سر بیگناهان غیر نظامی عراق و افغانستان چه آمده است؟
میگوید : در فرجامی خونین، دویست و هفده هزار پیر و جوان و خرد و کلان در بمباران ها و گلوله باران شهر ها و روستاها جان خود را از دست داده و بیش از هشتصد و هفتاد هزار غیر نظامی نیز از گرسنگی و بیماری جان باخته اند . در این گیر و دار هفت هزار تن از مقاطعه کاران امریکایی نیز در نبردهای عراق و افغانستان به قتل رسیده اند .
بیاد شعر ملک الشعرای بهار در نکوهش جنگ می افتم که :
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
No photo description available.


آرمانشهر

ابونصر فارابی فیلسوف نامدار ایرانی ؛ جامعه را " مدینه " نام میگذارد و آنرا بر دو نوع تقسیم میکند .
1- مدینه فاضله
2- مدینه نازله یا مدینه جاهله
بنظر فارابی مدینه فاضله جامعه ای است که در آن دادگستری و سعادت واقعی حکمفرماست . مدینه فاضله همانند پیکر سالم انسانی است و رهبر آن باید دارای جسم و جانی نیرومند ؛هوش ، زیرکی و قدرت بیان باشد
او میباید دانش دوست ،کم شهوت ، عاری از هوس ، بزرگ منش ، بی اعتنا به امور دنیایی ؛ دوستدار عدالت ، گریزان از بیداد گری، نرمخوی ، شجاع و مدافع حق باشد .
اما مدینه نازله ( یا مدینه جاهله )را فارابی به چند نوع تقسیم کرده است .
1- مدینه بداله ( که در چنین جامعه ای هدف اصلی بدست آوردن ثروت است )
2-مدینه تغلب یا مدینه جلادین ( که در آن هدف اصلی زور گویی و ستمگری است )
3- مدینه سیاره ( که هدف آن لذت جویی است )
4-مدینه جماعیه ( که در آن هرج و مرج حکمفرماست )
5-مدینه ضاره ( که در آن گمراهی وعوامفریبی و دروغ حکم میراند )
6- مدینه ضروری (که هدف آن است که حد اقل نیاز های زندگی برای همگان تامین شود )
7- مدینه نذالت ( که هدف اصلی گرد آوری زر و سیم و مال و منال است )
8- مدینه کرامت (که هدف آن کسب برتری و شهرت پرستی است )
اکنون پرسش این است که : با این توصیفاتی که ابونصر فارابی از جامعه بدست میدهد ؛ جامعه بر ساخته حکومت نکبتی اسلامی را در کدامین مدینه قرار میدهید ؟

نخستین برف سال

نیمه های شب از خواب پریدیم . کابوس دیده بودیم . یادمان نیست چه کابوسی . دیدیم برق نداریم . از پشت پنجره نگاهی به بیرون انداختیم .گمان کردیم شبی مهتابی است . گفتیم : به به! چه مهتابی؟
همه جا زیر نورمهتاب میدرخشید. نگاهی دوباره انداختیم. دیدیم همه جا سپید پوش است.نخستین برف زمستانی همه جا را سپید پوش کرده بود.
آقا ! ما که به اینجور برف و باران ها عادت نداریم . اینجا همیشه گرم و آفتابی است . ما بنده آفتاب و خورشیدیم . بقول معروف گرگ باران ندیده ایم ! حالا می بینیم توفان برف از راه رسیده است . بزرگراه شماره هشتاد و بزرگراه شماره پنجاه بسبب بارش برف سنگین بسته شده است. دکل های برق بعلت وزش بادهای شدید کله پا شده اند . مدارس تعطیل اند. اینترنت مان قطع شده . تلویزیون نداریم . و گیله مردی که ما باشیم هم داریم از سرما می چاییم هم اینکه باید برویم دیدن دکترمان !
فلذا ! اگر دیدید سروکله مان اینجا پیدا نشد یقین بدانید به رحمت خدا رفته و با دوزخیان محشور شده ایم! . فقط خدا کند روی پل صراط - یا بقول گبران پل چینوت - یکی به دادمان برسد و دست مان را بگیرد و ما را به خیر و سلامت به دروازه های دوزخ برساند که ابدا حوصله رفتن به بهشت و همنشینی با امام خمینی و امام زین العابدین بیمار و امام نقی و ایضا انبیا و اولیا را نداریم !
یکی از من پرسیده بود شما در زندگی تان از چه چیزی بیشتر بدتان میآید ؟ گفته بودیم قیمه پلو و زمستان . ایضا پوتین و آسید علی. هنوز روی حرف مان هستیم.
جای نوا جونی و آرشی جونی خالی که بیایند توی برف ها ورجه ورجه بروند و صدای قهقهه شان تا آسمان هفتم برود .