دنبال کننده ها

۵ دی ۱۴۰۲

کریسمس و سال نو موباراک

سلام
من نوا هستم . این هم داداشی من آرشی جونی است.هنوز فارسی نمی‌دانیم. من البته چند کلمه ای میدانم . من میدانم خوشگله یعنی چه . میدانم عشگ یعنی لاو !
بابا بزرگ هر وقت میخواهد صدایم کند بجای نوا جونی میگوید لاو‌لاو بابا . آرشی جونی هنوز فارسی نمی‌داند.
من و آرشی جونی بابا بزرگ و مامان بزرگ را خیلی دوست میداریم .
سال نو و کریسمس را به همه دوستان بابا بزرگ و مامان بزرگ شاد باش میگوییم
من و آرشی جونی همه شما را دوست داریم
نوا جونی و داداشی
See insights and ads
All reactions:
Nasrin Zaravar, Hanri Nahreini and 227 others

بر جای کیان ببین کیانند

محمد علی فروغی مردی است که دستی در سیاست و دستی هم در فرهنگ داشت .او در تمامی عمر خود سیاست و فرهنگ رابه موازات هم پیش برد و در حالیکه در کاخ شاهی تاج بر سر رضاخان مینهاد از فلسفه غافل نبود و با نوشتن کتاب « سیر حکمت در اروپا » میکوشید فلسفه را بشناسد و فیلسوفان را به جامعه ایرانی بشناساند .
با روی کار آمدن رضا شاه اولین کابینه عصر پهلوی را بسال ۱۳۰۴ تشکیل داد و در همین زمان بود که با بر پایی مجلس موسسان، قاجاریه را از سلطنت خلع و آن را به خاندان پهلوی بخشید
او را میتوان همطراز خواجه نظام الملک طوسی دانست که در حکومت مغولان به وزارت رسیده بود
در میان روشنفکران و حامیان سلطنت پهلوی فروغی یکی از خوش اقبال ترین ها بود چرا که نه گرفتار نظمیه‌ و شکنجه شد و نه حبس و آمپول هوا و سرپاس مختاری و پزشک احمدی و مرگی دردناک .تنها و تنها خانه نشین شد .
دوستان نزدیکش مثل تیمور تاش و داور و فیروز و سردار اسعد وشماری دیگر که پایه های قدرت رضا خان را تحکیم کرده بودند زیر همان پایه ها له شدند .
رضا شاه در شهریور ۱۳۲۰ که با حمله نیروهای متفقین روبرو شد به سراغ فروغی مغضوب و بیمار و خانه نشین رفت و از او کمک خواست
محمد علی فروغی مسئولیت انتقال سلطنت از پدر به پسر را بعهده گرفت و ایران را از خطر نابودی در جنگ رهانید
فروغی از مبارزان مهم انقلاب مشروطه ، بانی اصلی انتقال قدرت از قاجار به پهلوی و مصحح شاهنامه و گلستان سعدی و دیوان خیام ، نخست وزیر رضا شاه و محمد رضا شاه است و متن استعفای رضا شاه از سلطنت توسط او نوشته شده است .
زاغ سار اهرمن چهرگان اشغالگر چندی پیش سنگ قبر او را شکستند و در پس آن گاو گند چاله دهانانی نیز یاوه ها در باره آن نیکمرد ایراندوست نوشتند
درباره شکستن سنک قبر آن بزرگمرد فرهنگ ساز چه توانم گفت جز اینکه آن شعر نظامی گنجوی را به تکرار باز گویم که :
رفتند کیان و دین پرستان
ماندندجهان به زیر دستان
این قوم کیان و آن کیانند ؟
بر جای کیان نگر کیانند
May be an image of monument and text
See insights and ads
All reactions:
Nasrin Zaravar, Jahangir Jon Sedaghatfar and 71 others

زمانی برای مستی اسب ها


دیشب پس از بیست سال فیلم سینمایی « زمانی برای مستی اسب ها » ساخته بهمن قبادی را برای دومین بار دیدم .
این فیلم از آن فیلم هایی است که باید دید و با زندگی رنجبار مردمان کردستان آشنا شد
A Kurdish family is trying to survive after the death of its parents. Ayoub, the eldest boy in the family, becomes the head of the household and must do whatever work available to survive. Madi, Ayoub's handicapped brother, is in need of a medical operation. Ayoub goes to great lengths to collect money for the operation by smuggling truck tires with a group of Kurdish villagers near the Iran-Iraq border. Ayoub ultimately falls short of his intended goal and his uncle decides to marry off his sister in return for the groom's family financing Madi's operation on the Iraqi side of the border. When they arrive the mother of the groom refuses to accept Madi and agrees to give Ayoub and his uncle a mule as compensation. Ayoub decides to take the mule to Iraq where it is worth more, and sell it to pay for his brother's surgery. Some smugglers let him come along with him. They use mules to carry goods and feed them whisky allowing them to better survive the harsh mountain winter. But they are ambushed while heading to the border, and the horses are too drunk to carry on. Ayoub narrowly manages to escape, and the last shot is of him and his brother crossing the border.
May be an image of 7 people and text
See insights and ads
All reactions:
Nasrin Zaravar, Zari Zoufonoun and 101 others