دنبال کننده ها

۱ آبان ۱۴۰۲

مرگ حق است

هنگامه ستاره کشان است
شهر مغول زده
میهن بریده زبان
میگویند روزی مرحوم محمد رضا شاه پهلوی از مرگ یکی از استادان نامدار دانشگاه ابراز تاسف کرده بود.
استاد زنده یاد سعید نفیسی هم با کنایه در پاسخش گفته بود :
بله قربان! مرگ حق است ، علی الخصوص در ایران
May be an image of 1 person
All reactions:
Parviz Sadrian, Miche Rezai and 50 others

شعر خوانی برای مارمولک

رفیق مان به یکی پول میداد بیاید بنشیند به شعرهایش گوش بدهد !
من اول ها خنده ام میگرفت . میگفتم : دیوانگی مگر شاخ ‌و دم دارد ؟ بعد ها فهمیدم رفیق مان حق دارد .
آدم گاهی از تنهایی و بی همزبانی جانش به لبش میرسد . بقول رودکی :
با صد هزار مردم تنهایی
بی صد هزار مردم تنهایی
آدم دوست دارد با یکی بنشیند برایش درد دل بکند ، برایش شعر بخواند . سفره دلش را مثل صحرای مورچه خورت برایش باز کند .
رفیقی داشتم وقتی توی زندان انفرادی بود با یک سوسک رفیق شده بود . میگفت : تا سروکله سوسکه پیدا میشد برایش شعر می خواندم. برایش قصه میگفتم. اگر روزی سوسکه پیدایش نمیشد دق میکردم .
من وقتی شعر حافظ را می خوانم که میگوید « از خدا می طلبم صحبت روشن رایی » با پوست و استخوانم درد حافظ را می فهمم. درد تنهایی و بی همزبانی اش را .
گاهی آدم از زور بی همزبانی با خودش حرف میزند . بقول شمس تبریزی دست در گریبان خودش می اندازد . با دار و درخت همصحبتی میکند . با ماه و ستاره گفتگو میکند . با مارمولک رفیق میشود . برای مارمولک شعر می خواند .
من اینجا توی خانه ام با یک مارمولک رفیق شده ام .
گاهی اوقات که تو حیاط خانه نشسته ام و دار ‌و درخت ها را تماشا میکنم این مارمولک‌ خوش نقش و‌نگار از یک سوراخ سنبه ای بیرون میآید می نشیند روبرویم ، هی زق زق نگاهم میکند ، هی برایم دم تکان میدهد
میگویم : سلام‌عرض کردیم جناب مارمولک ! فرمایشی داشتید ؟
Do not Distract me please
وقتی می بینیم همینطور زل زده است مرا تماشا میکند میگویم : میخواهید برایتان شعر بخوانم ؟ انشاالله حال و احوال تان خوب است . روماتیسم پوماتیسم که ندارید انشاالله ؟ دماغ تان چاق است انشاالله ؟ جایی تان که درد نمی کند ؟به حول و قوه الهی دندان درد که ندارید ؟
جناب مارمولک که موی دماغ مان شده هی دم تکان میدهد لام تا کام یک کلام حرف نمی زند .
چاره ای ندارم ببرمش پیش دکتر تران. دکتر تران هم لابد میفرستدش خدمت چی چی لوژیست . شاید روماتیسمی پوماتیسمی زخم معده ای چیزی داشته باشد ؟ بلکه هم لال باشد این حیوان بی آزار خدا!
All reactions:
Nasrin Zaravar, Foad Roostaee and 112 others
23 comments
4 shares
Like
Comment
Share

درد دندان دارم و دردم نمیداند کسی

در میان انواع و اقسام امراض جسمی و روانی ، هیچ بلای آسمانی بدتر از درد دندان نیست
وقتی کرونا از راه رسید چند گاهی سینه چاکان هوخشتره کبیر و کورش کبیر و شاه عباس کبیر و رضا شاه کبیر ، با فداییان پطر کبیر و اسکندر کبیر و کاترین کبیر و استالین کبیر و چه گوارای کبیر و فیدل کاستروی کبیر و مائوی کبیر و انور خوجه کبیر و پوتین کبیر دست به یقه نمی شدند و فحش و فضیحت انقلابی و ضد انقلابی نثار همدیگر نمیکردند.
 دیگر هیچکس را هوس آن نبود برود ایران اعلیحضرت همایونی بشود . رهبر بشود . امام زمان بشود . صدر اعظم بشود. ماه تابان بشود . وکیل و وزیر بشود .
دیگر کسی از دعوای شاه و مصدق - یا بقول خودشان دعوای اعلیحضرت همایونی و مصدق السلطنه- چیزی نمی گفت .
 دیگر کسی حال و حوصله نداشت عصر طلایی« آن آقا » را با عصر طلایی «این آقا » مقایسه کند و گرد و خاک راه بیندازد .
 همگی شان انگاری دندان درد گرفته بودند .
اما حالا که دعوای پشه و حبشه برای هزارمین بار شروع شده و طرفین دعوا با توپ و تفنگ و قمه و قداره و تانک و موشک به جان هم افتاده اند ما ایرانی ها که نه سر پیازیم نه ته پیاز دو باره بجان هم افتاده و داریم همدیگر را لت ‌و پار میکنیم.
دعای ما این است که خداوند ارحم الراحمین یک دندان دردی برای ما جماعت ایرانی بفرستد بلکه چهار صباح از خر شیطان پایین بیاییم خر خودمان را برانیم
No photo description available.
All reactions:
Nasrollah Pourjavady, Foad Roostaee and 55 others

او عاقل است قربان

در یکی از سلام های نوروزی وقتیکه شاه و شهبانو از برابر صف روزنامه نگاران ومدیران جراید میگذشتند شاه از حبیب یغمایی پرسید
برادرت کجاست؟
یغمایی گفت : منزل است قربان
شاه پرسید : او هم شعر می‌گوید ؟
یغمایی بلافاصله پاسخ داد : خیر قربان ! او عاقل است
شاه و شهبانو و نخست وزیر و وزیر درباربشدت به خنده افتادند و خنده کنان از برابر امیران و فرماندهان نظامی گذشتند
May be an illustration of 1 person
All reactions:
Nasrin Zaravar, Mina Siegel and 126 others