دنبال کننده ها

۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

بهشت برای گونگادین نیست

بهشت برای گونگادین نیست
No Heaven for Gunga Din
وقتی آدم در امریکا به سفر میرود از اینهمه نظم و هماهنگی و پاکی و تمیزی این سرزمین دچار حیرت میشود
این مردم همانگونه که با حیوانات مناسبات عاشقانه ای دارند با طبیعت هم بسیار بسیار مهربانند
سال ها پیش کتابی خوانده بودم بنام بهشت برای گونگادین نیست.
نویسنده این کتاب دهقانی ایرانی بود بنام« علی میر درک وندی » که نام گونگادین را برای خودش انتخاب کرده بود .
این کشاورز ایرانی بهنگام جنگ جهانی دوم زبان انگلیسی را از طریق همنشینی با سربازان امریکایی و انگلیسی آموخته بود و کتاب نیز شرح زندگانی خود اوست .
چند روزی که در سفر بودم با دیدن شگفتی های طبیعت و بیکرانگی و زیبایی های جنگل و دریا به یاد گونگادین افتادم و با خودم گفتم : چرا بهشت هرگز برای گونگادین های ایرانی نیست ؟
یادم میآید چند سال پیش مردی کشاورز اهل خراسان مهمانم بود
بردمش اطراف خانه ام تا مزارع این سر زمین را هم ببیند
او با دیدن کانال های آبرسانی و آبراهه هایی که در کشتگاهها و مزارع جاری بود رو کرد به من و گفت :
خداوند بهشت را به اینها داده
است «وعده » اش را به ما !
گفتم : رفیق جان ! این بهشت بدست همین مردم و با پایمردی همین مردم ساخته شده و جناب باریتعالی از چنین بهشتی خبر ندارد
May be an illustration of text that says 'NO NEAVEN FOR GUNGA DIN by ALA MIRDREKVANDI GUNGA DIN'
All reactions:
Banoo Saberi, Mohammad Reza Amlashi and 52 others

۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

به تماشای اقیانوس

گفتیم : برویم تماشای اقیانوس .پیش از آنکه به تماشای اقیانوس برویم سه ساعت رانندگی کردیم رفتیم مهمانی!
رفتیم دیدن دوستی. خانه اش میان جنگلی در کوهپایه های زیبای سانتا کروز Santa Cruz
فردایش به هوای دیدن اقیانوس
راندیم به سوی شهر ساحلی Monterey . شهری زیبا غنوده بر ساحل اقیانوس. با بار انداز ها و اسکله ها و بارها و رستوران ها و بازارک ها و گالری ها .
رفتیم به تماشای اقیانوس . دو سه ساعتی گشتیم و غرقه شدیم در آنهمه شکوه و زیبایی و عظمت و بیکرانگی.
دیگر روز به سوی شهری راندیم بنام کارملCarmel
یکی از زیباترین و گرانترین شهرهای امریکا. شهری که آقای کلینت استوود هنرپیشه و فیلمساز امریکایی چند سالی شهردارش بود و رستورانی در تقاطع کوه و اقیانوس ساخته است که یکی از گرانترین رستوران های کالیفرنیاست .
کارمل شهر بوتیک ها و رستوران ها و بارها و گالری های نقاشی است. رفتیم به تماشای یک گالری نقاشی . قیمت تابلوها بین سی هزار تا سیصد هزار دلار . خواستیم بدانیم قیمت خانه ها در این شهر شگفت چگونه است . در یک آژانس املاک عکس هایی از خانه هایی دیدیم با معماری حیرت انگیز . و قیمت ها بین چهار میلیون تا سی و پنج میلیون دلار .
حیف که بقدر کافی پول نداشتیم و گرنه یکی از آن قصرهای افسانه ای سی و‌پنج میلیون دلاری را میخریدیم ‌کلی هم پز میدادیم! ولی متاسفانه ما آه ما نگاه .
عکس هایی از این گشت ‌گذار سه روزه را اینجا میگذارم که گفته اند : وصف العیش نصف العیش
بقول یکی از رفقای پولدارمان :
Good to be a King
All reactions:
Sally Zara, Aziz Asgharzadeh Fozi and 110 others

۱ اردیبهشت ۱۴۰۲

آن بانوی سپید موی

هفتاد و چند سالی دارد . با چشمانی به رنگ دریا و موهایی سراسر سپید . سپید یکدست .همسایه ماست . همیشه لباس های رنگی گلدار می پوشد .
وقتی دهان به سخن باز می‌کند مهربانی از کلامش می بارد . از یکایک واژه هایش.
نوعی مهربانی مادرانه . خالص و ناب .از آن نوع مهربانی ها که دیر زمانی است گویی در درون آدمیان مرده است . خاک شده است .
می گوییم و میخندیم . از ته دل میخندیم . از آن خنده ها که جان و جهان آدمی را از اندوه می رهاند
آه ….چه جهانی میداشتیم اگر همه آدمیان همچون این بانوی سپید موی چشم آبی ، چشمه جوشانی از عطوفت و مهربانی بودند
شاعر ی گفته است :
تو چرا میگویی انسان خوب است
و عطوفت با اوست ؟
به سر حوض نگر
که کبوترهای چاهی
با تردید و هراس
قطره آب تلخی به گلو می ریزند
بخودم میگویم : لابد این آقای شاعر ، این همسایه سپید موی چشم آبی ما را ندیده بود
دیروز داشتم جلوی خانه ام باغبانی میکردم . آمد بیرون و گفت : انگار چند روزی نبودی؟
گفتم : مسافرت رفته بودم
گفت : هر وقت میخواهی مسافرت بروی خبرم کن بیایم به گل هایت آب بدهم . بیایم آشغال ها را بگذارم بیرون .
دلم میخواست بروم دست های این همسایه زیبای سپید مویم را ببوسم

اسم اعظم خدا

گفت : اسم اعظم خدا « نان » است
گفت : در قحط نشابور ای عجب
میگذشتم گرسنه چل روز و شب
نه شنودم هیچ جا بانگ نماز
نه دری بر هیچ مسجد بود باز
پس بدانستم که « نان » نام خداست
پایه جمعیت و آرام ماست
عطار نیشابوری - مصیبت نامه
May be an image of 1 person and child
All reactions:
Massod Shabani, MD Farhat Hosseininejad and 14 others

آخ ...گوش هایم

اینجا در امریکا گوش هایم درد گرفته بود .
رفتم پیش دکترم . گفتم: دکتر جان گوش هایم درد میکند. معاینه کرد و گفت : گوش هایت عیب و علتی ندارد . اما میفرستمت پیش متخصص.
فردایش دکتر متخصص زنگ زد و گفت: چه روزی و چه ساعتی میتوانی بیایی بیمارستان؟
گفتم : فردا دو بعد از ظهر.
فردایش رفتم بیمارستان. مرا نشاند جلوی کامپیوتر و گفت : نگاه کن . نگاه کردم . انگار وارد تونل شده ام . گفت: می بینی؟
گفتم : می بینم
گفت: گوش هایت سالم است.
گفتم : دکتر جان ! ولی درد دارم .
گفت: میفرستمت پیش متخصص آرواره. پس فردایش رفتم آنجا. خانم دکتر خوشگلی یکساعت با آرواره هایم کلنجار رفت و گفت: آرواره هایت عیب و علتی ندارد .
گفتم : دکتر جان ! ولی گوشم درد میکند . گفت: باید بروی پیش متخصص شنوایی .
روز بعد رفتم پیش متخصص شنوایی . مرا نشاند توی اتاقی که شبیه استودیوی رادیو بود . یکساعت و نیم با گوش هایم ور رفت و گفت : از نظر شنوایی هم هیچ اشکالی نداری
گفتم : دکتر جان ! ولی گوشم درد میکند هنوز.
گفت باید بروی دندانپزشک .
فردایش دندانپزشک زنگ زد و گفت : فردا چه ساعتی میتوانی بیایی کلینیک؟
گفتم: هر ساعتی شما بفرمایید
گفت : یازده و نیم صبح چطور است؟
گفتم عالی است
فردایش یازده و نیم صبح رفتم کلینیک. دندان هایم را تمیز کردند. صد جور عکس گرفتند. آخرش گفتند : یکی از دندان هایت کرم خوردگی دارد . باید پرش کنی
قرار شد هفته آینده بروم دندان هایم را درست کنند
همه این رفتن ها و آمدن ها برایم ۴۱ دلار تمام شد . آنهم پولی بود که هر ماه بابت بیمه درمانی ام میدهم .
باز بگویید مرگ بر امریکا و زنده باد ملا !
Since we are over 65 years old, we are included in the government health insurance, but in order to be fully covered in all respects, we pay $41 per month and have an additional insurance that covers us completely.

۳۱ فروردین ۱۴۰۲

۳۰ فروردین ۱۴۰۲

ودکای خدایان

آقا! ما دیگر داریم بکلی کفر و کافر میشویم. می ترسیم اگر حرف نزنیم دور از جان شما غمباد بگیریم.
بما گفته بودند خداوند تبارک و تعالی بهشت دارد . دوزخ دارد . صحرای محشر دارد . روز صد هزار سال دارد . جحیم دارد . سقر دارد . درخت زقوم دارد . ابواب الجنه دارد . هاویه دارد . چاه ویل دارد .حوض کوثر دارد که «طول آن از صنعا تا بصره است و به تعداد ستارگان آسمان جام در اطرافش می‌باشد که بدست حورالعین پر میشود و به مومن داده میشود . »
همچنین گفته بودند در خلد برین حوری هایی هستند عینهو هلو ! به هر مومن مسلمان شیعه اثنی عشری در آن دنیا هفتاد تا حوری می‌رسد که توی هفتاد قصر هفتاد طبقه ای انتظار آن مومن مسلمان شیعه اثنی حشری را میکشند .
بما گفته بودند در بهشت نهر ها و جویبار ها و چشمه هایی است که در آن شیر و عسل و شراب جاری است . اما عنده و عندالله بما نگفته بودند جناب آقای باریتعالی کارخانه ودکا سازی هم دارد . بما چیزی نگفته بودند و گرنه ما به گور بابای مان میخندیدیم برویم ودکای اسمیرنف ونمیدانم قزوین پنجاه پنج و ودکای لهستانی و سوئدی و ودکای ابسلوت و «اسکای ودکا » و اینجور زهر ماری ها بخریم .
آقا !امروز ما رفته بودیم یکی از این فروشگاههای ینگه دنیایی بلکه نانی ،پنیری ،اشکنه ای ،قاذوراتی ، چیزی بخریم . دیدیم یک عالمه ودکای ساخت دستگاه ملکوتی حضرت باریتعالی آنجا بما چشمک میزند . ما را می بینی ؟ یکدفعه انگار میکنی یک کاسه آب داغ ریختند روی سر مان .گفتیم : عجب! سبحان الله .پس این آقای باریتعالی کنار خانه عفاف یک کارخانه ودکا سازی هم راه انداخته بود ما خبر نداشتیم ؟ رو کردیم به پاچال دار و گفتیم الهی از آتش جهنم خلاصی نداشته باشید ، الهی روز خوش در زندگی تان نبینید ،آخر شما ذلیل شده ها نبایست بما میگفتید در بارگاه ملکوتی حضرت باریتعالی ودکا هم پیدا میشود ؟
باری ،رفتیم یک بطرش را خریدیم یازده دلار .یعنی راستش خریدیم ده دلار و نود و نه سنت ( حالا نیایید یقه ما را بگیرید بابت همین مختصر دروغی که گفته ایم ما رابفرستند جهنم)
حالا می خواهیم امشب جای شما خالی یکی دو استکانش‌را نوش جان کنیم ببینیم چه پیش میآید
اگر فردا پس فردا سر و کله مان اینجا هاپیدا نشد یقین بدانید یکراست رفته ایم بهشت .رفته ایم بهشت فقط مانده ایم معطل که از بین آنهمه حوری های عینهو هلو کدام را اول انتخاب کنیم !
حقتعالی درهای خیر و سعادت و امن و صحت را بر همه شما نیز گشاده داراد! آمین !
All reactions:
Aziz Asgharzadeh Fozi, Massod Shabani and 111 others