دنبال کننده ها

۸ تیر ۱۳۸۸

ديگه اون آق منصور نبود ....

مسعود بهنود

هشتاد نود سالی قبل در تهران و در محله درخونگاه یک جاهل سیاسی بود به نام آق منصور رباطی مداح بود و به خود لقب داده بود حق نظر، در دوره صدارت وثوق الدوله، به جرم بدگوئی و گردن کشی یک چند گرفتار شد و نزدیک بود به سرنوشت دیگر یاغی های زمان مبتلا شود، اما بعد از آن سوراخ دعا را یافت و مداحان را گرد خود آورد، خدمت بزرگان می کرد و برای خودش دستگاهی به هم زده بود. جهال هم از او حساب می بردند به حساب آن که لولهنگش آب بر می داشت، از دستگاه سردار سپه میرآبی برزن درخونگاه را گرفته بود.
زندگیش راه می رفت و زندگی نوچه ها و لات و لوطی هایش تامین می شد. ولی عددی نبود، قد و قواره ای نداشت، پهلوانی نکرده بود، فقط می گفتند به فکر مردم است که آن هم بزودی یادش رفت.

پس عجب نبود اگر نسق گرفتن از آق منصور، منتهای آرزوی جوان های زورخانه رو بود و عشق لاتی ها آن روزگار. گیرم او که در جریان جمهوریت و بعد هم تظاهرات ضد قاجار و خلاصه به سلطنت رسیدن رضاشاه، دسته راه انداخته و مداحان را به صف، و خدمت ها کرده بود وانمود می کرد که دمش به جاهای بالا وصل است.

در همین روزگار اصغر آب منگل، یک روز جوانی کرد و سر راه آق منصور قد کشید. آن هم وقتی که داشت برای نوچه ها رجز می خواند که "فرمانفرما از من لم رعیتداری پرسید و رضاخان بهم گفت کجائی آق منصورر، یک سری به کاخ مرمر بزن، بهش گفتم کوخ پیرزن را به صد تا کاخ نمی دهیم". سرمست از این که عده ای از جوان ها زیر بازارچه پای صحبتش ایستاده اند و رهگذران بی سلام رد نمی شدند گل انداخته بود نقلش "همین دیشب صاحب اختیار پیغام فرستاده بود که آقا مستوفی الماللک می فرمایند اگر آق منصور نبود همه جای تهرون درخون بود، اما الان به همت آق منصور درخونگاه و سنگلج بهشت شده".

نوچه ها و مداحان در نشئه این رجزها مست بودند که صدای اصغر آب منگل بلند شد که گفت "حالا که آق منصور نقاره زن سبیل شاه شده چرا تخت گیوه اش سه تاست، چرا تو گوش عین الله پینه دوز کوبیده که گیوه را تخت گرفتی قدمو کوتاه نشون کردی، چرا حسن حاجی را که فقط گناهش این بود که تملق نمی گفت انداختین گوشه خندق، چرا نان زیر کبابتو ضبط و ربط نمی کنی که باعث بی حرمتی محل نشه..." از این تندتر وهنی نمی شد به گنده لات شهر روا داشت. یک باره سی چهل نوچه لات دست به قمه شدند. کنایت های اصغر به بدجاهائی اشارت داشت، آق منصور که از کوتاهی قدش خیلی شکوه داشت با فاش شدن سه تخته بودن گیوه اش، راستی دمغ شد. و این رازی نبود که افشایش بی عقوبت بماند.

کلام اصغر آب منگل هنوز در فضا بود که امنیت پوشالی درخونگاه به هم ریخت، هیاهو بود و صدای الله اکبر از هر سو بلند، حسین شرخر تونتاب حمام گلشن که صدای بمی هم داشت شروع کرد بر پشت بام حمام سنج زدن و وحشت انداختن، از وحشتش بود. همه محل گوش شدند. اصغر و چند تا جوجه پهلوان که باهاش بودند در این کوچه و آن پسکوچه به چنگ لات ها افتادند تن خونینشان به خانه رسید. یکی شان هم در خون غلتید و بی جان شد. تا یکی دو هفته ای هم لات ها سر شب سرچهار راه عربده می زدند و هل من مبارز می طلبیدند. شب های آب انداختن به آب انبارها هم مداح ها و میرآب ها دسته جمع داد می زدند زنده باد آق منصور ندیم فقرا، دشمن اغنیا. مردم در خانه دندان قورچه می رفتند.
دو سه روز بعدش درخونگاه باز آرام شد، و قصه به روزگار ماند.

سال ها بعد خبرنگار فضولی اصغر آب منگل را یافت، هنوز جای نیش چاقوها و کناره قمه بر دست و بالش بود. اما چون به حکایت رسید لبخندی محو صورت پرچینش را پوشاند و گفت ما جوانی کردیم اما آق منصور هم دیگر آق منصور نشد ها.

در بین حکایت هایش اصغر آب منگل می گفت "آن شب ما لت و پار شدیم اما همان صبحش من که خونین تو جوب آب افتاده بودم، صدای یک رهگذر را شنیدم که داشت از سکه های قلب می گفت. یعنی خلاصه، به همت مولا، یک شبه اندازه آق منصور درآمد، رجزخوانی فرمانفرما از ما درس رعیت داری می گیرد، شیشکی انداز شد. حق نظر نبود از نظر افتاد. همان رباطی شد که اصلش بود".

نقل است آق منصور حق نظر سال ها، بعد از وقعه درخونگاه گفته بود آن شب نفس بریدند مداح ها و بچه های گردن کلفت و غیرتی، فضول ها را به سزا رساندند و خاک مرگ پاشیدند بر سر محل. اما دو سه روز بعدش که از بازارچه رد می شدم، ملتفت شدم مردم نگاهشان را می دزدند. محبت از چشم ها رفته بود، احترام هم جا سنگین نمانده بود. فهمیدم روز ما به غروب رسیده. رفتم بلکه تو تکیه، روضه سید الشهدا بشنوم دلم باز شود، دیدم پسر بچه ای آمد و گفت آقامیر حالش خوب نیست گفته امروز تکیه تحطیل است. در حقیقت بخت ما تحطیل شده بود، نفهمیده بودیم

حکومت عدل اسلامی آقايان ...!!!

۶ تیر ۱۳۸۸

Language Bookmark zarehbiin.blogspot.com

چو با تخت منبر برابر شود ......


۴ تیر ۱۳۸۸

صيد حلال .......


شمس لنگرودی


برای دخترم ندا آقا سلطان
----------------------------
دخترم
سنت شان بود
زنده به گورت کنند
تو کشته شدی
ملتی زنده به گور می شود.

ببين که چه آرام سر بر بالش می گذارد
او که پول مرگ تو را گرفته
شام حلال می خورد.

تو فقط ايستاد ه بودی
و خوشدلانه نگاه می کردی
که به خانه ات بر گردی
اما ديگر اتاق کوچک خود را نخواهی ديد دخترم
و خيل خيال های خوش آينده
بر در و ديوارش پرپر می زنند.

تو مثل مرغ حلالی به دام افتادی
مرغی حيران
که مضطربانه چهره ی صيادش را جستجو می کند
تو به دام افتادی
همچون خوشه ی انگوری
که لگدکوب شد
و بدل به شراب حرام می شود.

کيانند اينان
پنهان بر پنجره ها، بام ها
کيانند اينان در تاريکی
که با صدای پرنده ی خانگی
پارس می کنند.

کشتندت دخترم
کشتندت
تا يک تن کم شود
اما تو چگونه اين همه تکثير می شوی.

آه ندای عزيز من
گل سرخی که بر گلوی تو روييده بود
باز شد
گسترده شد
و نقشه ی ايران را در ترنم گلبرگ هايش فرو پوشانيد
و اينانی که ندا داده اند
بلبلانند
ميليون ها تن که گرد گلی نشسته
و نام تو را می خوانند.
يعنی ممکن است صداشان را که برای تو آواز می خوانند نشنوی
يعنی پنجره ات را بستند که صدای پيروزی خود را هم نشنوی
ببين که چه آرام سر بر بالش می گذارد
او که صيد حلال می خورد.

1/4/1388

2

خس و خاشاک.......

۳ تیر ۱۳۸۸


  • ۱۲۱

۲ تیر ۱۳۸۸

امامی از هيچستان ....

While in exile for more than a decade, the old man (KHOMEINI) lived in a simple house a couple of blocks from where he prayed and lectured on theology and the evils of the regime that had exiled him in 1964.
Two blocks away flowed a river . not once did he walk these two blocks to see the river


source : EMINENT PERSIANS

Abbas MILANI

۱ تیر ۱۳۸۸

مزدوران رژيم را بشناسيد.....

برخی از مزدورانی که در سرکوب مردم بيگناه ميهن ما مستقيما دست داشته اند شناشايی شده و دير يا زود به جزای اعمال ننگين شان خواهند رسيد .

اسامی اين مزدوران از اينقرار است :

افشین کامل
افسر اطلاعات ناجا تهران
منطقه تهران بزرگ
09366431318
***
حاج علی رضایی
مسئول اطلاعات ناحیه سیدالشهدا تهران
09123847659
***
علی افسری
کارمند اداره اطلاعات تهران
09123862832
***
مجید افشردی
فرمانده اطلاعات و امنیت سپاه منطقه جماران
09121361881
***
امیر قربانی
از مدیران بخش تامین و تسلیح اداره کل حراست وزارت کشور
09355339003
***
امیر معقولی
فرمانده اطلاعات حوزه مقاومت بسیج 289 منطقه اویس قرنی
09122052165
***
امیرحسین آریچ
جانشین تیم حفاظت فرماندهی کل سپاه
09123490234
***
مهدی امیری
فرمانده تیم حفاظت احمدی نژاد
09124357217
***
حسین بیگلر
معاون ضد اغتشاش معاونت اطلاعات سپاه منطقه تهران
09124289309
***
الیاس دیزجی
سرکانال جمع آوری اخبار و اطلاعات سپاه ناحیه شرق تهران
09122401549
***
ابراهیم مهدوی
عضو معاونت عملیات دفاعی نیروی مقاومت بسیج
09123179536
***
مهدی ابراهیمی
عضو تیم حفاظت احمدی نژاد
09121050134
***
فردین تقی‌زاده
رابط وزارت اطلاعات با وزارت کشور
09192247339
***
محمد فتحی
فرمانده اطلاعات ناحیه مقاومت ویژه قدس
09122467150
02166029493
***
ستار نجفی
کارمند معاونت طرح و برنامه وزارت تعاون
بسیجی ویژه و از فرماندهان گردانهای عاشورا
محل سکونت : میدان آزادی بلوار استاد معین پائین از تعمیرگاه مجاز ایران خودرو – کوچه سعادتی
نامبرده هم اکنون به علت شدت سوختگی در به آتش کشیده شده پایگاه در بیمارستان سوانح و سوختگی توحید بستری می باشد
***
سرگرد پاسدار محمد جواد فرحبخش
پاسدار قرارگاه ثارالله تهران
محل سکونت :
تهران ،شهرک شهید محلاتی ، فاز 3 ، محله 6 بلوک 17 طبقه سوم ، شماره 162

شماره موبایل :

09121256274
***
شیرین جلالی افشار
شماره پرسنلی: 75875403
کارمنده غیره نظامی دایره عملیات معاونت اطلاعات تهران بزرگ ساکن شهرک پاس تهران
جرم: شرکت مستقیم در سرکوب تظاهرات زنان
***
استوار یکم سحر دریایی
شماره پرسنلی : 81459743
عضو دایره عملیات معاونت اطلاعات
ناحیه انتظامی تهران بزرگ
ساکن محله رسالت تهران
جرم: شرکت مستقیم در سرکوب تظاهرات زنان
***
استوار یکم پروین حسینی
شماره پرسنلی: 80124654
عضو دایره عملیات معاونت اطلاعات
ناحیه انتظامی تهران بزرگ
ساکن محله اتابک تهران
جرم: شرکت مستقیم در سرکوب تظاهرات زنان
***
سرگرد شهلا آشتیانی
افسر معاونت اطلاعات نیروی انتظامی
فرمانده زن در عملیاتها
شماره پرسنلی: 70763210
ساکن محله سلسبیل تهران
جرم: شرکت مستقیم در سرکوب تظاهرات زنان
***
سروان فریده مالکی
شماره پرسنلی: 78431985
افسر معاونت اطلاعات نیروی انتظامی
ساکن شهرک راه آهن تهران
جرم: شرکت مستقیم در سرکوب تظاهرات زنان
***
ستوان دوم نیره گل محمدی
شماره پرسنلی: 83641485
افسر عملیات گردان فاطمه الزهرا
ساکن خیابان آذربایجان غربی در تهران
جرم: شرکت مستقیم در سرکوب تظاهرات زنان
***
قاسم بیژن نژاد
جرم: از مداحان اهل بیت که در سرکوب حرکتهای مردمی شرکت مستقیم داشته است.
***
سرهنگ مدحی
جرم: دستور دهنده و شکنجه کننده زندانیان بیدفاع
***
سرهنگ کرمی
جرم: دستور دهنده و شکنجه کننده زندانیان بیدفاع
***
سرهنگ مرتضی رستمی نیا
رئیس بازداشتگاه
جرم: دستور دهنده و شکنجه کننده زندانیان بیدفاع
***
قاضی روشن
جرم: تهدید به تجاوز به خانم هایی که دستگیر شدن
***
سرهنگ حسین قاسملویی
فرمانده مقر پلیس امنیت دربند

جرم: "با بازداشت شدگان به شدت بدرفتاری کرده و ضمن ایراد ضرب و شتم،ممانعت از خوردن آب و غذا،
سرپا نگاه داشتن در طول شب،افراد بازداشت شده را با دستبند برای چندین
ساعت به درخت بسته است. فرد یاد شده در لحظه بازداشت دانشجویان نیز با خشونت رفتار کرده است."
***
سید حسن میرکاظمی به همراه برادر خود - مسئول بسیج مسجد الهادی- که بیش از ١٧۵ میلیارد تومان که ۴٠% آن بدون وثیقه است از بانک کشاورزی وام میگیرد و امروز افسار گسیخته برای سرکوب مردم می تازد.