دنبال کننده ها

۲ اسفند ۱۳۹۸

سفر خاک


سفر خاک
میخواستیم برویم اسپانیاو ایتالیا و پرتقال. من و عیال . مقدمات سفر را هم فراهم کرده بودیم .
گفتند :در فرودگاههای امریکا  باید سین جیم پس بدهیم !
گفتیم: سین جیم برای چه؟ ما که شهروند ینگه دنیاییم؟
گفتند: به جرم زاییده شدن در سرزمین بلازده ای  بنام ایران!
گفتیم: ما چهل سال است اینجاییم . در این چهل سال پای مان را ایران نگذاشته ایم . یعنی نگذاشته اند بگذاریم . چرا باید تاوان پس بدهیم ؟
گفتند : به جرم زاییده شدن در سرزمین فلکزده ای بنام ایران! به جرم جبر جغرافیایی!
به همسرمان گفتیم : عیال جان ! ما حال و حوصله چک و چانه زدن با این گرینگوهای زبان نفهم را نداریم . دون شان خودمان میدانیم پس از چهل سال زیستن در این آب و خاک ، در فرودگاهی یا مرزی یا بندری یقه مان را بگیرند و ما بخواهیم به گروهبانی یا آژانی یا سرکار استواری حساب پس بدهیم . پس چه بهتر سفر به ماورای بحار را فراموش کنیم و همینجا بمانیم و ماست خودمان را بخوریم ؟ و ناگهان سر و کله جناب ویروس کرونا هم پیدا شد و بهانه ای به دست مان داد تا از خیر این سفر خاک بگذریم .
و سفرمان را لغو کردیم . اما پسرجان و عروس جان ما که زاده این سرزمین اند و در چنبر جبر جغرافیایی گرفتار نیستند به سفر رفتند و حالا عکس های شان را از ایتالیا برای مان فرستاده اند
میگویند آرزو بر جوانان عیب نیست ! اگر جناب آقای ملک الموت یقه مان را نگیرد شاید فرصت دیگری برای این سفر خاک فراهم شود و ما آرزو بر دل نماندیم . اگر هم نه ، ای بسا آرزو که خاک شده!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر