دنبال کننده ها

۸ آذر ۱۳۹۵

آدمی را که بخت بر گردد

آدمی را که بخت برگردد
اسبش اندر طویله خر گردد.

آقا ! ما نمیدانیم تازگی ها چه دسته گلی به آب داده ایم که یکی از نوه نتیجه های خوش بر و روی پسر خاله جان مان جناب مستطاب عالی حضرت والا مقام جلالت مآب معمر قذافی رهبر کبیر مرحوم مغفور مبرور لیبی - بنام عایشه خانوم قذافی - از ما تقاضای دوستی کرده است :
مژده داده ست  که بر ما گذری خواهد کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالی است
ما وقتی تقاضای چنین پریروی " گیسو عنبرینه و گردن تمام عود "  را دیدیم  گفتیم :
آفتاب از کدام سمت دمید
که تو امروز یاد ما کردی ؟
 باری  !  اگر چه ما با ایلدرم بیلدرم های مان نمیتوانیم مترسک جالیزی را بترسانیم و مثل کد خدا رستم از سایه خودمان هم می ترسیم اما حالا که همچون گوساله سامری در پوست شیر رفته ایم  و الحمد الله  از قاف تا قاف و از حلب تا کاشغر در حیطه فرمانروایی ماست چطور است ادعای پیغمبری بکنیم که  نان و آب چرب تری دارد ؟

آقا ! شما که غریبه نیستید . شما که از خودمانید . ما که از شیر دهن مان سوخته و حالا از ترس به دوغ هم فوت میکنیم از ترس اینکه نکند فردا پس فردا نوه نتیجه های جنابان عالیمقامان رهبران خلق های جهان جنابان آقایان استالین و مائو تسه تونگ و پل پت وژنرال پینوشه و صدام حسین و باتیستا و امام خمینی رحمت الله علیه ! هم از ما تقاضای دوستی بفرمایند ودست مان را توی پوست گردو بگذارند از پذیرش دوستی علیامخدره مکرمه محترمه عایشه خانم قذافی خود داری فرمودیم و گفتیم :
خانم جان ! سر بنه آنجا که باده خورده ای !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر