دنبال کننده ها

۷ شهریور ۱۳۹۲

آخی ...چه آدم های دل نازکی ...!!

بانوی اول سوریه  ؛  قدم رنجه فرموده اند و رفته اند بیمارستانی در دمشق تا از آسیب دیدگان و جان بدر بردگان حملات شیمیایی دلجویی بفرمایند
نمیدانم چرا یاد آن داستان گلستان سعدی افتادم که :
شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید
 که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی 

۱ نظر:

ناشناس گفت...

jaleb bood....

ارسال یک نظر