دنبال کننده ها

۷ اسفند ۱۳۸۹

از مسلمانی پشيمان گشته ايم
مرحمت فرموده ويزايم دهيد ...!!!



**آقای مشدی غلامعلی ؛ تا چند وقت پيش ؛ يک مسلمان مسلمان زاده بود .
اگر چه نمازش را نمی خواند و روزه اش را نمی گرفت ؛ اما ماه محرم که ميشد ميرفت سينه زنی ! و يک عالمه برای اسيری زينب و ناکامی قاسم و گلوی عطشان علی اصغر گريه ميکرد !
تا اينکه دری به تخته ای خورد و يک مشت آتا و اوتا ؛ بلند و کوتاه ؛آمدند و شدند امام زمان و جانشين خدا روی زمين !
آقای مشدی غلامعلی از ترس اينکه نکند آدمخواران اسلامی او را جلوی کوره ی خورشيد کباب بکنند و درسته قورتش بدهند ؛بار و بنديلش را بست و پس از پرداخت مبالغ سنگينی بابت حق الپرچين و حق البوق و حق الامام !راهی فرنگستان شد .
در فرنگستان ؛ آقای مشدی غلامعلی ؛ اولين کاری که کرد اين بود که از مسلمانی استعفا ء داد و طی يک آگهی بلند بالا که در يکی از نشريات کثير الانتشار و قليل الخواننده فارسی زبان چاپ کرد اعلام کرد که نام مبارک خود را از " مشدی غلامعلی " به " پويا " تغيير داده و " به ياری اهورا مزدا و پس از پژوهش های بايسته ؛ به ريشه پاک اجدادی و ايرانی سرفراز خود - کيش زرتشت - بازگشت فرموده است .
حالا مابقی داستان را از زبان هادی خرسندی بخوانيد :

ايها الناس ؛ بنده پويايم
بعد از اين با اهور مزدايم
پيش از اينها غلامعلی بودم
از غلامی گذشتم ؛ آقايم
از محمد بريده ام ديگر
چونکه او هم بريده اينجايم !
ناقص العضو خدمت زرتشت
ميروم ؛ "راستی " در اعضايم
هست گفتار نيک در دهنم
هست رفتار نيک در پايم
از امامزاده ها نديدم خير
حال آتشکده است ماوايم
خسته ام از دروغ و کژ کاری
راستی را هميشه جويايم
راستش ؛ راست تر اگر گويم
من به دنبال کسب ويزايم !
گفت با من وکيل : محکم نيست
کيس ام و نامه تقاضايم
گفت : بنويس يک گناه بزرگ
کرده ام ؛ از هراس اينجايم
ادعا کن اگر که بر گردم
ميکند قطعه قطعه ملايم
يا خودت را " لواط کار " بکن
يا بگو مرتد واويلايم
گفتمش : گر لواط بنويسم
دست لرزد به وقت امضايم
امتحانش اگر که پيش آيد
من نه راضی و نه مهيايم
گر بگويی که مرتد و کافر
بشوم ؛ نيست هيچ پروايم
گفت : يک آگهی بده و بگو
نيست اسلام دين و دنيايم
يا بگو من يهودی ام زين پس
يا بگو پيرو مسيحايم
گفتمش : بهتر آنکه بر گردم
به همان دين جد و آبايم
بنويسم : ز امت زرتشت
هستم و اوست يکه مولايم
پس پژوهش نمودم و به خرد
يافتم راه کسب ويزايم !!

بهتر است از لواط حد اقل
ننشاند عرق به سيمايم
هر دو را نيز می توانستم
بکنم ذکر در تقاضايم
بنويسم که هم " گی " ام ؛ هم گبر
بوی فرند اهور مزدايم !!
من برای اقامتم لنگم
بهر آن است هر تقلايم
ورنه اين سال های آخر عمر
در پی دين فرد اعلايم ؟؟
نه عزيزم ؛ خلاصه دين ؛ دين است
چه مسلمانم و چه ترسايم
لطف اگر دولت هلند کند
پاسپورتم بود اوستايم !!8:22

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر